مدح و مرثیه سید الشهدا علیه السلام
به
قلاده ی نفس گشتم اسیر
شدم
زار و شرمنده و سر به زیر
تهی
دستم و بی نوا و فقیر
مرا
کس نخواند ذلیل و حقیر
مقامم
بود بس بزرگ و خطیر
امیری حسین و نعم الامیر
ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب ...
به
قلاده ی نفس گشتم اسیر
شدم
زار و شرمنده و سر به زیر
تهی
دستم و بی نوا و فقیر
مرا
کس نخواند ذلیل و حقیر
مقامم
بود بس بزرگ و خطیر
امیری حسین و نعم الامیر
ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب ...
یا سیدنا الغریب
دادم لباس نوکری ام را رفو کنند
باشد محرم دگری پاره اش کنم...
(محمد سهرابي)
یا غریب المُشَّرَد
از حرم آمدم بگو چه کنم
جا برای نشستن من نیست
چقدر میروند و می آیند
فرصت زخم بستن من نیست
***
هر که گیرش نیامده نیزه
تکیه بر سنگِ دامنش کرده
از حرم آمدم بدیدم من
شمر رَختِ تو را تنش کرده
(شاعرش را نمیشناسم)
يا رضيع الحسين يا باب الحوائج
قَسَمَت ميدهم به جانِ رباب
علي اصغر بگير دست مرا...
(سيد پوريا هاشمي)
يا زهرا(س)
بال و پر ِ خسته پريدن دارد آيا!؟
يا چشم های بسته ديدن دارد آيا!؟
ای باغبانم ..! دست بردار از دل من
ناز ِ گل زخمی خريدن دارد آيا!؟
ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....
يا امام رضا(ع)
دارم از پنجره فولادِ رضا ميشنوم
هركه دارد هوس ِ كرب و بلا برخيزد...
(صمد عليزاده)
يا زهرا (س)
ديشب كتيبه هايِ تورا جمع كرده اند
غافل از اينكه تازه مصيبت شروع شده...
(عليرضا خاكساري)
يا مظلوم
ای وای از این قِصه يِ جانسوز جدایی
ای وای از این دوریِ شب های گدایی
تا خشک نگشته عرق سینه زنانت
آقا بده یک تذکره يِ کرب و بلایی
(محمد حسین رحیمیان)
اميري حسينٌ و نعم الامير
اي خوش حساب مُزدِ مرا زودتر بده
بعد از دو ماه گريه چه شد كربلاي من؟!
من غُصه ی بهشت خدا را نمیخورم
جایی گرفته حضرت زهرا برای من
ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....
يا فاطمة الزهرا(س)
فاطمه آئينه ي زلالِ علي بود
عکس جماليّه يِ جلال علي بود
فاطمه نُه سالِ اول نفسش هم
مالِ پيمبر نبود مالِ علي بود
ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....
يا امام رضا(ع)
باید غبار صحن تو را توتیا کنند
«آنانکه خاک را به نظر کیمیا کنند»
هو هوی باد نیست که پیچیده در رواق
خیل ملائکند رضا یا رضا کنند
ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....
نعم الامير
از تن برَوَد خستگي ام مادرتان گر...
...يك خسته نباشيد بگويد به غلامت
(سيد پوريا هاشمي)
يا امام رضا(ع)
دودمه:
دلم آواره شد و خواهرم آواره نشد(2)
يا حسين يا جَدّا(2)
جگرم پاره شد و پيرُهنم پاره نشد(2)
يا حسين يا جَدّا(2)
(جواد حيدري)
غريب الغربا
ناله يِ شعله ورم شعله زده پرها را
زده آتش جگرم بالِ کبوترها را
خواهری نیست به بالای سرم گریه کند
دیده ام در عوضش داغ ِ برادر ها را
ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....
السلطان
چون جام ِ زهر غريبانه سر كشيد
فرياد زد خدا و عبا را به سر كشيد
پنجاه و چند سال موسا به كوچه ها
پنجاه و چند مرتب آه از جگر كشيد
ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....
يا امام حسن(ع)
كَرَم كنار ِ كريميِّ تو كم آورده
به پيشگاه تو درياي غم نم آورده
نبوده داغ تو كمتر ز داغ عاشورا
خدا ميانِ صَفَر يك مُحَرَم آورده
ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....
حسن جان
نه پرچم و نه ضريح و نه گنبد و نه حَرَم
شبيه مادر ِ خود بي نشاني اي حسنم...
(رسول ملكي)
يا زهرا(س)
مادر ِ ما ز بسكه مادر بود
به زمين خورد ما زمين نخوريم...
(شاعرش را نميشناسم)
با تشكر فراوان از برادر عزيزم جناب آقاي "رسول ملكي"
امان از دل زينب(س)
من با رباب هر دويمان گريه ميكنيم
او بر كبوديِ رويِ تو من به مويِ تو...
(رسول ملكي)
سالار زينب(س)
تو سر نداري، من سر ِ رفتن ندارم
ماندي به رويِ خاك و عالم كربلا شد
بندِ دلم بودي و هر بندِ تن ِ تو
انگار جايِ گندم ِ ري آسيا شد
ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....
حسن جان(ع)
گرچه خاكي ست ولي مرقد او كعبه ي ماست
نام آن گرچه بقيع است ولي عرش خداست
حرم كرب و بلا جلوه ي بيت الحسن است
حَسَنيه ست به هرجا كه حُسينيه به پاست
طالع ِ هركه حسيني ست يقيناً حسني ست
كه حسين ابن علي هم حسن دوم ماست
حسني هستم و از حشر چه باكي دارم
كه سر و كار ِ غلامان حسن با زهراست
(شاعرش را نميشناسم)
يا امام رضا(ع)
بايد كه من براي تو از جان گذر كنم
از هرچه دارم از همه خوبان گذر كنم
دنيا بر اين بناست كه آخر به حق رسيم
پس واجب است از در ِ سلطان گذر كنم
ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....
اللهم العن الجبت والطاغوت
دستي كه خورد بر رويِ مادر به كوچه ها
آن دست گنبدِ پسرش را خراب كرد...
(سيد پوريا هاشمي)
حسن جان(ع)
اي كريم ِ ديار ِ تنهايي
خاك بوس ِ دَرَت شكيبايي
حسني تو، حسن، حسن اما
بيشتر از سه بار زيبايي
پيش ِ جودت همه گدا هستند
ريزه خوار ِ تو حاتم طايي
تو دليل غم هميشگي و
گريه هايِ ماهيانِ دريايي
كودكِ هشت ساله يِ مادر
پسر ِ غيرتيِ زهرايي
غربتِ تو زبانزدِ همه است
طوس، ري، كربلا و هرجايي
يا حسن با حسين ميگوئيم
طپش ِ قلبِ سينه زنهايي
آتش افتاده بين سينه بگو
از غم و غربتِ مدينه بگو
ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....
كريم ابن الكريم
در جود و عطا دستِ خدا هست حسن
دستِ همه را وقتِ كرم بست حسن
نوميد نگردد كسي از درگهِ او
زيرا كه كريم ِ اهلبيت است حسن
(شاعرش را نميشناسم)
با تشكر فراوان از سرور گرامي جناب آقاي "محمد محبي"
يا امام حسن(ع)
دودَمه:
سينه ي پاك حسن سوخته از زهر جفا(2)
آه و صد واويلتا(2)
ميزند زينب به سر همراه شاه كربلا(2)
آه و صد واويلتا(2)
يا امام حسن مجتبي(ع)
تا که با آب مرا زاده ی زهرا نوشید
کائنات از غم او رخت عزا می پوشید
همره سوده ی الماس هَلاهِل شده ام
تا که مأمورِ به هم ریختن دل شده ام
ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....
يا حسن ابن علي(ع)
بی قرار حسنم در شب تنهایی ها
ترسم امشب بکشد کار به رسوایی ها
آن امامی که دلش پای شهادت خون شد
جای جای کفن از خون تنش گلگون شد
ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....
يا مظلوم
نیزه نیزه دوباره سر نیزه...!
یک تن پاره، اینقَدَر نیزه...؟
این طرف دست من به رویِ سرم
آن طرف دست صد نفر نیزه
ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....
يا زهرا(س)
آفریدند آفرینش را برایِ پنج تن
پس همه هستند خلق ماجرایِ پنج تن
مثل جبرائیل تا عرش بالا میروم
آن زمان هایی که می افتم به پایِ پنج تن
ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....