مرثیه امام حسن مجتبی علیه السلام
يا حسن ابن علي(ع)
بی قرار حسنم در شب تنهایی ها
ترسم امشب بکشد کار به رسوایی ها
آن امامی که دلش پای شهادت خون شد
جای جای کفن از خون تنش گلگون شد
دارد امشب دلم از داغ حسن میترکد
بغضم از این گل صدپاره کفن میترکد
داد و بیداد از این غم که به جان افتاده
حسن بن علی آن ماه خدا جان داده
آنکه در صورت و سیرت به پیمبر ماند
کی روا بود که بی همدم ویاور ماند
ای فدای تو چه غمها که ندیدی آقا
چه از آن مردم نادان نکشیدی آقا
خون دل خوردی ولب باز نکردی عمری
درقفس ماندی وپرواز نکردی عمری
سایۀ غم همه جا برسر تو غالب بود
خانه ات سخت تر از شعب ابی طالب بود
صلح کردی که مگر دین تو پاینده شود
بعدها معجزۀ کرب و بلا زنده شود
صلح کردی وبه اسلام نفس بخشیدی
با سکوتت چه همه زخم زبانها دیدی
بس که خون دردل لبریز امیدت کردند
با همین زخم زبان بود شهیدت کردند
جان به قربان تو وخلوت تنهایی تو
ای فدای قد وبالای تماشایی تو
چهرۀ ماه تو امشب چقدر تابان است
امشب از زهر تمام جگرت سوزان است
ای که مظلوم تر از نام تو در عالم نیست
غیر نام تو به درد دل ما مرهم چیست
بیقراریم از این درد که در جان داری
از همان شعله که در قلب خروشان داری
از غم عشق تو جان وتن ما طوفانیست
ای که با تیر تمام کفنت بارانیست
بس که تیر از همه سو گشت فرو دربدنت
دشمنت دوخته گویی کفنت را به تنت
ماه کنعانی ما از غمت افروخته ایم
قرنها می شود از هجرت تو سوخته ایم
زده آتش به دل ودیدۀ ما دوری تو
پیرمان کرده دگر غصۀ مهجوری تو
ما گنه کار ترین عاشق بی مقداریم
از دم گرم تو
امید شفاعت داریم
(فرامرز عرب عامری(