مرثيه حضرت زهرا(س)
يازهرا(س)
من آن گلم که به ضرب لگد گلاب شدم
در آستـــانـــــه در سوختـــم کــباب شدم
برای خاطــــــر مظـلـومی علــی بابـــا
بســان شـمـع چـــنان سوختم که آب شدم
به بـوسگاه تو زد بــوســه مــیخ در بابـــا
کـــــه از اصابــت آن آشــیان خراب شدم
شکست پهلویم از در چو درب خانه شکست
الــف بودم و چـــون دال در شـــباب شدم
چنـان به صورت مـن سیلـی آ ن ستمگـــر زد
که پـیش محَــرم خود خسته درحجاب شدم
به تازیانــه چنــان زد به بازویـم قـنـفــذ
که همچو زلف عروسان به پیچ وتاب شدم
بــرای خـاطـــر یاری بو تـــراب پـــدر
بســان لالــــه هــــم آغوش با تراب شد
شعار شاعر ژوليده روز و شب اين است
ز بعد رفتن تو ظلم بي حساب شدم
(مرحوم ژوليده ي نيشابوري)