مدح سيدالشهدا(ع)

             يا اباعبدالله(ع)

آن ساعتي خوش است که مستانه بگذرد

یعنی به زیر مِنّت پیمانه بگذرد

 

روزیِ ما به دست کریمان آشناست

کفر است پای سفره ي بیگانه بگذرد

 

سوگند می خوریم که ما گنج می شویم

یک شب اگر که شاه ز ویرانه بگذرد

 

خدمتگذار اهل خرابات اگر شدی

ایام نوکری تو شاهانه بگذرد

 

ما عقل خويش را سر عشق تو باختيم

بگذار عمرمان همه دیوانه بگذرد

 

دور از نگاه کعبه تو را می کند طواف

کافی است از کنار تو پروانه بگذرد

 

این روزگار می گذرد خوب یا که بد

بهتر که عمر ما در ِاین خانه بگذرد

(علي اكبر لطيفيان)

مدح اميرالمؤمنين علي عليه السلام

                يا اُذُن الله

شد ز نام دگران گرچه مُكَدَر گوشم

خورد از نام علي قند مُكَرر گوشم

 

هركسي نام تورا بُرد شنيدم به دو گوش

ميبرد فيض زبان را دو برابر گوشم

 

گوش اِستاده ام از كودكي ام نام تورا

زان اقامه كه ز لب ريخت پدر در گوشم

 

گوش چپ نيست كم از راست كه در ميلادم

دو سِري خورده مِي از نام علي هر گوشم

 

من ز هر لب طلب نام علي داشته ام

نيست امروز بدهكار كسي گر گوشم

 

نام ِآن تيغ ِ پُر از آب به گوشم خورده است

گوش ماهي نشد اين قدر كه شد پَر گوشم

 

بيتي از "قصري"ِ شيرين سخن آمد در ياد

كه از آن بيت به شوق تو سراسر گوشم

 

("قصري"از شوق غلامي شده يك پارچه گوش

قنبري كو كه دو صد حلقه كُنَد در گوشم)

(محمد سهرابي)

مدح اميرالمؤمنين علي عليه السلام

                   اُذُنُ الله

باز پیچیده مگر نام علی در گوشم ؟

کز طرب پر شده تا پرده ی آخر گوشم

 

تاب این حلقه کجا و تب این زخمه کجا

می تپد تند تر از نبض کبوتر گوشم

 

در شب نام گذاری چه به گوشم خواندند؟

که به روی احدی وانکند در گوشم

 

جز به نام علی این قلعه نشد هر گز فتح

می کند فخر به خود چون درِ خیبر گوشم

 

تا کنون هر چه شنیده ست به جز نام علی

همه را کرده برون از در دیگر گوشم

 

گوش من یک صدف خالی ِ بی گوهر بود

گشت با نام علی معدن گوهر گوشم

 

بعد از این نافه از این ناف به چین خواهد رفت

بس که چون نافه ی چین گشته معطر گوشم

 

از زمانی که شدم حلقه به گوش در او

نیست چون خضر، بدهکار سکندر گوشم


(قصری) از شوق غلامی شده یک پارچه گوش

قنبری کو که دوصد حلقه کند در گوشم

(كيومرث عباسي"قصري")

 

 

مدح و ولادت امام سجاد(ع)

   يا امام سجاد(ع)

اي انيس قديمي دلها

آفتاب بلند ناپيدا

تا خدا ميبرد دلِ ما را

پَر ِ سجاده هاي سبز شما

من كجا و غبار مقدمتان

تو كجا، كوچه هاي اين دنيا

من كي ام از قبيله ي مجنون

تو ولي از عشيره ي ليلا

من كي ام بي زبان ترين مردم

تو خداي بلاغتي اما

 

نفسي دِه كه از تو دم بزنم

بال در صحن اين حرم بزنم

 

ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

 

ادامه نوشته

مدح و ولادت قمر بني هاشم(ع)

           يا قمر بني هاشم(ع)

جمعمان جمع كه تا نقش خيالي بزنيم

كوچه باغي برويم و پر و بالي بزنيم

پاي حافظ مِي اي از شعر زلالي بزنيم

جمعمان جمع بياييد كه فالي بزنيم

 

شاهِ شمشاد قدان خسرو شيرين دهنان

كه به مژگان شكند قلب همه صف شكنان

 

ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

 

ادامه نوشته

مدح قمر بني هاشم(ع)

          يا باب الحوائج

بين شك كردگان اگر انداخت

چهره در چهره ي قمر انداخت

 

سلسله كوهِ هاشمي شد چون

دست در بازوي پدر انداخت

 

زلف را ريخت روي شانه ي باد

باد را بين درد سر انداخت

 

اكثر دشمنان خود را او

نه كه با تيغ ، با نظر انداخت

 

ازكماني كه داشت از دستش

مژه اش تير بيشتر انداخت

 

يكي از ترس او سپر برداشت

يكي از هيبتش سپر انداخت

 

آمد عباس نصف لشگر را

از تكاپو همين خبر انداخت

 

ظهر فهميد طعم مُردن را

هر كسي را كه در سحر انداخت

 

شير را كرد شير ِدر كاسه

تا بنوشد در او شكر انداخت

(مهدي رحيمي)

مدح قمر بني هاشم(ع)

              يا باب الحوائج

روي اسبِ سركش امواج زين انداخته

آنكه روي آب را هم بر زمين انداخته

 

رود انگشتيست جاري كه ابالفضل جوان

پا به دريا برده و بر او نگين انداخته

 

رود درياي خروشاني شده در پاي مرد

مثل ماهي كه به زحمت پوستين انداخته

 

آن ابالفضلي كه نَفْسَش هم يقيناً سركش است

آنچنان نَفْس قوي را اينچنين انداخته

 

طاق ابرويي كه زير گيسويش كرده كمين

تير بر قلب سپاه در كمين انداخته

 

تو رگِ غيرت بخوانش من كليد قفل ها

قل هواللهي كه بر روي جبين انداخته

 

در همين نقطه فقط كوهي به كوهي ميرسد

روي پيشانيش آن وقتي كه چين انداخته

 

وسعت ديدش وسيع است و به جنگ يك سپاه

اولين را كشته روي آخرين انداخته

(مهدي رحيمي)

مدح و ولادت قمر بني هاشم(ع)

              يا قمر العشيره

مُرشِدَم گفت كه امروز طرب بايد داشت

مثل تسبيح فقط ذكر به لب بايد داشت

نرسي پاي پياده نفسي تا معراج

رهرو راهِ خدا مركب شب بايد داشت

اي كه سلمان شده و در پي مِنّا شدني

بر سر سفره ات از يار رطب بايد داشت

سائلي بر در اين خانه تفاوت دارد

پيش ارباب كرم دست طلب بايد داشت

از مقامات ابالفضل چنين دانستم

پيش از هرچه در اين راه ادب بايد داشت

 

هركه از سيره ي سقا خبري داشت پريد

هركه از راهِ ادب بال و پري داشت پريد

 

ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

 

ادامه نوشته

مدح و ولادت امام سجاد(ع)

            يا امام سجاد(ع)

ای منتهای غایت ما ، بی کران تویی

محبوب قلب فاطمه ی مهربان تویی

روزی ما ز دست کریمانه ی شماست

روزی دِهِ تمام زمین و زمان تویی

ای نور چشم حضرت آقای کربلا

بعد از حسین دلبر دیوانگان تویی

این افتخار ماست که فامیلتان شدیم

پس شاهزاده ی همه ایرانیان تویی

 

دلداه ایم و منتظر دلبریتان

یک روز هم بیا وطن مادریتان

 

ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

 

ادامه نوشته

امام زمان (عج)

        اللهم عجل لوليك الفرج

دارد حنای توبه و شرمی که داشتم

پیشت عزیز فاطمه بی رنگ می شود

آقا ببخش، بس که سرم گرم زندگیست

کمتر دلم برای شما تنگ می شود

(شاعرش را نميشناسم)

مدح و ولادت قمر بني هاشم(ع)

        يا قمر بني هاشم(ع)

چشمان تو ادامه ي شبهاي فاطمه

با دست توست رحمت فرداي فاطمه

هستند در كنار تو دلگرم دختران

قُرص است با تو پشت پسرهاي فاطمه

ميزد به روي بازوي تو بوسه ها پدر

يك بوسه جاي خويش و يكي جاي فاطمه

ابري بيار و سايه به زينب هَديّه كن

اي بچه شير حيدر و رعناي فاطمه

تنها حسين پشت رَدِ دستهاي توست

بر خاك ديد رَدِّ قدمهاي پاي تو

چشم فرات پاسخي از مشك تو نديد

مانده هنوز ماتِ معماي فاطمه

 

ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

 

ادامه نوشته

مدح و ولادت امام سجاد(ع)

      يا امام سجاد(ع)

آسمان را به خاک مي‌آري

با همان جذبه هاي عرفاني

ولي از ياد مي بري خود را

دم به دم در شکوه رباني

 ***

با خودت يک سحر ببر ما را

تا تجلي روشن ذاتت

دلمان را تو آسماني کن

با پر و بالي از مناجاتت

 ***

ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

مدح و ولادت قمر بني هاشم(ع)

          يا قمرالعشيره

بايد حسين دم بزند از فضائلت

وقتي حسيني است تمام خصائلت

تعبيرهاي ما همه محدود و نارساست

در شرح بيکراني اوصاف کاملت 

بي شک در آن به غير جمال حسين نيست

آئينه اي اگر بگذاري مقابلت

اي کاشف الکروب عزيزان فاطمه

غم مي بري ز قلب همه با شمائلت

در آستانة تو گدايي بهانه است

دلتنگ ديدن تو شده باز سائلت

با زورق شکسته ي دل سال هاي سال

پهلو گرفته ايم حوالي ساحلت

 

بي شک خدا سرشته تو را از گل حسين

سقاي با فضيلت و دريا دل حسين

 

ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

 

ادامه نوشته

مدح و مرثيه سيدالشهدا(ع)

            لطفي كه كرده اي ....

من يك كبوترم كه تويي شهپرم حسين

صد شكر در هواي غمت ميپرم حسين

 

اربابِ من تويي و به كس نيست مُرتَبط

در آستان كوي تو گر نوكرم حسين

 

بي شك بدون لطف تو من غرق ميشدم

اي كشتي نجات من و ياورم حسين

 

لطفي كه كرده اي تو به من مادرم نكرد

اي مهربان تر از پدر و مادرم حسين

 

من هم ز داغ تو به خدا قول ميدهم

تا اينكه زنده ام بزنم بر سرم حسين

 

آخر به جرم چه كفنت نيزه ها شدند؟

آقاي خوب و از همه كس بهترم حسين

 

بايد كه مثل پيكر تو زير آفتاب

بي غسل و بي كفن بشود پيكرم حسين

(هاني اميرفرجي)

با تشكر فراوان از برادر بزرگوارم جناب آقاي"هاني اميرفرجي"

ولادت و مرثيه امام حسين(ع)

         يا اباعبدالله(ع)

رفته قنداقه ات به عرش امشب

فطرس از مقدمت شده خوشحال

نخ قنداقه ات شفاي ملك

تو كجا و كجا ته گودال

***

من براي تولدت ارباب

دوست دارم كه پيرهن بخرم

تو هنوز هم بي كفن هستي؟

بايد امروز يك كفن بخرم

***

ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

 

ادامه نوشته

ولادت امام حسين(ع)

                يا اباعبدالله(ع)

چه سایه سار پر از لطف و رحمتی داری!

 به جمع سایه نشینان عنایتی داری

غبار تربت تو با دم مسیح یکی ست

 عجب دوای عجیبی چه تربتی داری!

در آن جمال علی وار و نور زهرایی

 عجب شکوه و جلالی چه هیبتی داری!

به عشق تو همه عالم شده حسینیه

 چقدر مجلس روضه، چه هیئتی داری!

بدون این که عتابم کنی، عطا کردی

 چقدر خوب و کریمی چه عادتی داری!

 

چقدر بنده نوازی چقدر آقایی!

 چقدر حضرت آقا شبیه زهرایی!

 

ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

 

ادامه نوشته

مدح و ولادت امام حسين(ع)

             يا اباعبدالله(ع)

تو که یک گوشه ي چشمت غم عالم را برد

نم اشکت گنه حضرت آدم را برد

از بهشت تو چه گوییم که از روز ازل

روضه ات را که خدا خواند؛ جهنم را برد

شیشه ي عطر شما در دل آدم که شکست

عطر انفاس بهشتت دل آدم را برد

هر که از کرب و بلا رفت محرم را باخت

هر که در کرب و بلا ماند محرم را برد

زمزم کعبه پس از کرب و بلا شیرین شد

اشک ششماهه ي تو شوری زمزم را برد

تو که رفتی بخدا چادر خیمه افتاد

و سپس باد جفا معجر مریم را برد

کینه های عرب از بدر و حنین و احدت

ساربانی شد و انگشتر خاتم را برد

 

آه انگشتر تو دست جسارت افتاد

بعد از آن پیرهنت نیز به غارت افتاد

 

ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

 

ادامه نوشته

مدح و ولادت قمر بني هاشم(ع)

                  يا باب الحوائج

بـاد  از  جــانـب  صـــحرا   خـــبری  آورده

آسـمان  قـید  نزولش  خدمه  باران   است

ابرهامان همه  در معرض  اشک شوق اند

و  زمیـن چـشم به راه  قـدم بـاران  اسـت

***

بر روی خـاک پر وبـال ملـائـک پـهن اسـت

از  مـسـیر  گــذر  اُمِّ بـنین  آمــده انــد

هـمه دور سـر ایـن مـاه پسـر  می گـردند

دسـت  بـوس  پـسر  اُمِّ بـنین  آمـده انـد

***

در  توان  چه کسی  هست  که با آمدنش

خلق  را  وجه ی  او  سر  به  سجود آورده

فاطــمه  بـنت  اسـد  اُمِّ  اسـد  گــردیــده

کودکــی هــای علــی را بـه  وجــود اورده

***

خــانه با  آمدنــش  رونق بـــسیار  گــرفت

باغ  را  عــطر گل یـــاس بـــهاری  کـــرده

ســـالها  منتـــظر  آمدنـــش  زیــــنب بود

روی او فــــاطمه  ســـرمایه گــذاری  کرده

***

نه فقـــط  شیـــعه به  او بــاب حـوائج گوید

از دخیل نگــهش گـَـبر  مســـلمان  گــردد

دســــت او پنجـره  فولاد  همه ادیان است

او اشـــاره  کــند  ایران هـمه سلمان گردد

(مصطفي صابر خراساني)

مدح و مرثيه قمر بني هاشم(ع)

                                      يا باب الحوائج

دستي كه طرح چشم تورا مست ميكشيد

صد آسمان ستاره از آن دست ميكشيد

 

بُرد بلند شرقي پيشاني ات به روز

خورشيد را به كوچه ي بن بست ميكشيد

 

دست هزار عاطفه در كارگاه عشق

هر جلوه را به نام تو در بست ميكشيد

 

عاشق ترين، قشنگ ترين ، با وفاترين

انگار هر چه در خور عشق است ميكشيد

 

اما كنار علقمه دستان روزگار

تصوير يك شجاعت بي دست ميكشيد

 

مشك پر آب چشم مرا ، ريخت بر زمين

تيري كه خصم خوني بد مست ميكشيد

 

خون ميگرفت صورت عباس و او هنوز

شرمنده كز برادر خود دست ميكشيد

حسين دارند))

مدح قمر بني هاشم(ع)

        السلام عليك يا عبدالصالح

در کشور عجم عربی سروری کنی

چیزی نمانده است که پیغمبری کنی

 

با عشق تو ارامنه پیوند می خورند

در کار و کسبشان به تو سوگند می خورند

 

زرتشتیان برای شما تکیه می زنند

سینه برای مشک تو با گریه می زنند

 

دل دادگان خال تو آزاد مکتبند

با غیرتان ری همه عباس مذهبند

 

لختی بخند سوره ي سلمان نزول کن

اهل ری ام مرا به غلامی قبول کن

 

رخصت بده رکاب بگیرم برایتان

شاید نصیب شد سفر کربلایتان

 

بالا بلند ای قمر ایل مرتضی

یعسوب دین علقمه تمثیل مرتضی

 

بعد از شما نواده  یل بی سپر علی

مثل تو و حسین و حسن پر جگر علی

 

دست مرا بگیر نه با دست با پرت

بی دست کربلا نظری جان مادرت

(وحيد قاسمي)

مدح حضرت عباس(ع)

                           يا كاشف الكرب

 ابروی هلالی ات قمر، تیغ برنده است

 این ناوک مژگان چه بلاخیزوکشنده است!

 

 مجنون شدنم قصه ی پرپیچ وخمی داشت

 آشفتگی زلف تو دیوانه کننده است

 

 عشق تو قماری ست که بازنده ندارد

 این اشک قیامت برسد؛برگ برنده است

 

 انگارعلی آمده درعلقمه ،احسنت

 جنگاوری ات مثل پدر خیره کننده است

 

 باید به شما رو بزنم ، درد شناسی اید

 سوگند به مردیت،غرورم شکننده است

(وحيد قاسمي)

باتشكرازبرادرگرامي جناب آقاي امير بزازي براي ارسال اين شعر

 

مدح قمر بني هاشم(ع)

                       ماه حرم

اي كاش راهي ساحل نميشدي

با مردم حسود مقابل نميشدي

ماه حسين روي تورا چشم ميزنند

آقا چه ميشد اينهمه خوشگل نميشدي

(محمد ناصري)

مدح و ولادت قمر بني هاشم(ع)

             يا قمرالعشيره

رسيد ماهِ قبليه ز هر چه بالادست

نگاه ها همه حيران به رويش افتادست

عزيز مصر بداند جمال زيبا را

خدا ز مبدأ خلقت فقط به او دادست

رشيدي قد او سايه گستري كرده

كه قلب حضرت زينب ز بودنش شادست

مفاد آيه ي والشمس و القمر يعني

دقيقه اي كه كنار حسين اِستادست

علي به بازوي كه بوسه مي زند ، به به

براي مشك گرفتن چقدر آمادست

قسم به هيبت او لحظه هاي جنگ و نبرد

هر آنكه تن به ستيزش دهد زنا زادست

 

اگر كه قبضه ي شمشير را بچرخاند

بقدر ذره اي از دشمنش نمي ماند

 

ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

ولادت امام حسين(ع)

              يا سيدالشهدا(ع)

گر چه از عشق فقط لاف زدن را بلدیم

گر چه چندی است که بی روح تر از هر جسدیم

گر چه در خوب ترین حالت مان نیز بدیم

جز در خانه ی ارباب دری را نزدیم

 

روزگاری است که ما رعیت این خانه شدیم

سجده ی شکر بر آریم که دیوانه شدیم

 

ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

 

ادامه نوشته

ولادت امام حسين(ع)

           يا سيدالشهدا(ع)

خوش به حال دل من مثل تو آقا دارد

بر سرش سایه ی آرامش طوبا دارد

با شما آبرویی قدر دو دنیا دارد

پای این عشق اگر جان بدهم جا دارد

 

آدم تو شده ام با تو سر افراز شدم

یعنی از موهبت داغ تو آغاز شدم

 

ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

ولادت امام حسين(ع)

               يا اباعبدالله(ع)

روز الست ، روز ازل ، لحظه های عشق

روزی که آفریده شد عالم برای عشق

روزی که آفرینش گیتی تمام شد

آغاز شد به دست خدا ماجرای عشق

بودیم گرچه در دل سر گشتگان ولی

کم کم شدیم بین همه آشنای عشق

چشمی میان آن همه ما را سوا نمود

دل را ربود و داد دلی مبتلای عشق

دستی به روی شانه مان خورد و ناگهان

ما را صدا نمود کسی با صدای عشق

روز الست لحظه ی آغاز عاشقی

ما را خدا نمود اسیر خدای عشق

 

عکس خدا نشسته بر آیینه هایمان

روز ازل حسینیه شد سینه هایمان

 

ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

مدح و ولادت قمر بني هاشم(ع)

         يا قمرالعشيره

لبریز از تو گفتنم اما نمیشود

اصلا زبان برای سخن وا نمیشود

لکنت زبان گرفته و مانده ام هنوز

دم از شما زدن به تقلا نمیشود

عمری قلم گرفته و یک خط نوشته ام

بر روی دفتر دلم آقا نمیشود

وصف تو کار من نه، که کار خود شماست

مجنون که از قبیله ي لیلا نمیشود

فرض محال کردم و دیدم که باز هم

در این خیال وسعتتان جا نمیشود

 

ساقی بریز باده که بر خود قلم زنم

دم از ظهور حضرت صاحب قلم زنم

 

ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

ولادت امام حسين(ع)

              يا حسين(ع)

هوای عشق به سر دارم و دلی شیدا

و چشمهای پر از شوق رو به خدا

هوای این دل مجنون چقدر طوفانیست

چقدر شور تلاطم گرفته چون دریا

از آسمان خدا بوی سیب می آید

که برده هوش تمام اهالی دنیا

زمین شهر مدینه چو عرش اعلاء شد

ز ازدحام ملائک به شادی آنها

نگاه خیره ی بالا به سمت خانه ی عشق

میان خانه دلی پر کشیده تا بالا

ببین دلی پدرانه تپید و شیدا شد

و مادرانه کسی گرم گفتن لالا

 

از آسمان خدا نور عشق تابیده

به روی دامن مادر حسین خوابیده

 

ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

مدح و ولادت امام سجاد(ع)

     يا امام سجاد(ع)

پَر ِ قنداقه ات مسيحا شد

يار گهواره ي تو موسا شد

 خوش به حالت كه بر دو چشم ِحسين

اولين بار چشم تو وا شد

عطر گيسوت تا بهشت آمد

يوسف عاشق شد و زليخا شد

جبرئيل از حضور تو سرمست

با اذان عليِّ اعلا شد

رويت عباس با ادب بوسيد

و حسن غرق در تماشا شد

گره ي كور داشتيم اما

از دعاي صحيفه ات وا شد

 

دل ما شهر عشق آباد است

عشق هم خانه زاد سجاد است

 

ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

 

ادامه نوشته

ولادت امام حسين(ع)

                           يا سيدنا الغريب

جبرئیل آمد از سما امشب ، می زند از شعف به هم شهپر

همه دنبال او ملائکه ها ، صف زده گرد خانه ی حیدر

 

هر چه در آسمان ستاره که هست ، می درخشند کنار یکدیگر

نکند حق برای دوم بار ، کرده کوثر عطا به پیغمبر

 

که نهیبی به خود زدم گفتم ، من به بیداریم و یا خوابم

که ز گهواره این ندا آمد ، تو مرا نوکری ، من اربابم

 

فُطرس از بعد این همه حسرت ، صاحب بال و پر شد از کَرَمَش

می برد لذت دو عالم را ، به دو چشمش اگر نهد قدمش

 

گرچه ناقابلم ولی قلبم ، شده مشتاق یک نگاه کَمَش

به خدا عاقبت به خیر شود ، پاگذارد هر آنکه در حرمش

 

هر که دارد به سینه مهرش را ، جایگاهش بود بهشت برین

تا قیامت گدای در گاهش ، پادشاهی کند به عرش و زمین

 

هر چه در چهره اش نگاه کنی ، چهره اش جلوه ای ز روی علیست

از میان ملائکه یکسر ، با نگاهش به جستجوی علیست


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

 

ادامه نوشته