شعر مدح و ولادت و مرثيه حضرت زهرا سلام الله عليها

                يا زهرا(س)

بی تو هیهات زمین میل ِ بهاری بکُنَد

یا که شمس و قمرش لیل و نهاری بکُنَد

روز ِ محشر همه را خاک نشین کرده خدا

تا فقط فاطمه اش ناقه سواری بکُنَد

به فُلانی و فُلانی و فُلان گفتی: نَه

تا علی از تو فقط خواستگاری بکُنَد

آنقَدَر خواسته ات را به کسی دَم نزدی

که علی مانده برایِ تو چه کاری بکُنَد

بعدِ نُه سال چه گفتی که علی غمگین است؟!

چه سبب شد که علی فکر عَماری بکُنَد

 

خط بکش دور ِ سفر را و بمان پیش علی

بنْگَر این دیده یِ تر را و بمان پیش علی



ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....


ادامه نوشته

مدح و ولادت حضرت زهرا(س)

               يا زهرا(س)

زهرا بهانه ایست که عالم بنا شود

او آمده که مادر آئینه ها شود

او آفریده گشت که یک چند مدتی

نور خدا به روی زمین جا به جا شود

او آفریده شد که در این روزهای سخت

زهرا شود، علی شود و مصطفی شود

او مادر تمامیِ دل های حیدری ست

باید که کُفو فاطمه شیر خدا شود

هر کس مگر که مادر معصوم می شود؟

او آمده که مادر کرب و بلا شود

زهرا اگر نبود چگونه به عالمی

صدها روایت از مِی کوثر عطا شود

بی اذن فاطمه کسی اصلاً اجازه داشت؟

بر روی خاک و اوج فلک پیشوا شود

ای خوش به حال آن که در آن لحظۀ حساب

با انتخاب مادری او سَوا شود

مادر سلام روز ظهورت مبارک است

لعنت بر آن که منکر صدق شما شود

 

ما را گدای خانه ي لطفت حساب کن

ما را برای نوکریت انتخاب کن


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

ولادت حضرت زهرا(س)

                                       يا زهرا(س) 

یک تکه ابر سوی بیابان بیاورید

قحطیه عشق آمده باران بیاورید

بر روح پر تلاطم انسان عصر جهل

 آرامشی به وسعت طوفان بیاوری

یک چشمه از بهشت خدا را از آسمان

تا خانه ي پیمبر دوران بیاورید

الطاف بی نهایت پروردگار را

در قالب سه آیه ی قرآن بیاورید

یک سیب سرخ به پیمبر دهید و بس

حوریه ای به کسوت انسان بیاورید

 

هرسیب سرخ سیب ِ پیمبر نمیشود

هرسوره ای که سوره ي کوثر نمیشود

 

زيبا نزول كرده و زيبا تر از همه

اين كه نشسته اينهمه بالاتر از همه

خوابيده است همرهه لالايي نسيم

دريا به روي دامن دريا تر از همه

از باغ و باغبان گلش دل ربوده است

اين غنچه اي كه گشته شكوفا تر از همه

او ماهه خانواده ي خورشيد مكه است

بيخود كه نيست آمده زهراتر از همه

با اين همه لطافتش انصاف را بگو

انسيه هست اين زن حورا تر از همه

 

ما را به مدح مادر آئینه ها چه کار؟

جایی که مدح فاطمه را کرده کردگار

 

روشن به نور ِ آمدنش آسمان شده است

اين زن كه قبل خلقت خود امتحان شده است

عطر بهشت آمده همراهه مقدمش

دنياي پير با نفس او جوان شده است

هان اي زنان زنده به گور زمان جهل

هنگام رستخيز حقوق زنان شده است

وقت نماز شرعي اگر چه نيامده

برخيز اي بلال زمان اذان شده است

آخر ميان خانه ي آيينه هاي شهر

آيينه ي خداي نما ميهمان شده است

 

زهرا نبود زُهره دگر نُه فلك نداشت

زهرا نبود سفره ي خلقت نمك نداشت

 

خيره كثير چشمه ي جوشان كوثر است

بنيان گذار نسل شريف پيمبر است

حرف خدا و سوره ي كوثر به روشني است

نسلي كه فاطمي نبُوَد نسل ابتر است

اين خانواده را بركت ميدهد خدا

اين نسل سبز زنده ترين قوم محشر است

ما را غم از تلاطم درياي كفر نيست

تا كشتي نجات ولايت شناور است

ما كودكان گمشده ي صبح محشريم

امّيدمان به آمدن از راهه مادر است

 

هر بانويي كه بانوي محشر نميشود

هركس براي شيعه كه مادر نميشود

 

تو چشمه ي زلال حياتي كه گفته اند

بالاتر از تمام صفاتي كه گفته اند

بعد از پدر به روح بلند تو ميرسد

بانو سلام ِحق ، صلواتي كه گفته اند

جز با كليدِ مِهر شما وا نميشود

در روز حشر باب نجاتي كه گفته اند

وصف تو با كلام زميني كجا رواست

شأن كنيز توست رُواتي كه گفته اند

شيرين تر از شور ِ نم اشكهايتان

از شهد شاخه هاي نباتي كه گفته اند

بانو بيا و يك شب جمعه ببر مرا

همراهه خود كنار فراتي كه گفته اند

بيش هزار سال بُوَد گريه ميكني

بر داغ كشته ي اَبَراتي كه گفته اند

 

اي مادر شهيد دعا كن براي من

يك شب بميرم از غم ارباب بي كفن

(محسن عرب خالقي) 

 

مدح و ولادت حضرت زهرا(س)

          مادر جان

تو را هر كس ندارد دل ندارد

ميان سينه جز باطل ندارد

دلم را هدیه دادم بر تو مادر

نوشتم روي آن قابل ندارد

(سيد محسن خلردي)

*******

دریاست نبی و گوهرش فاطمه است

مولاست علی و همسرش فاطمه است

با آنکه حسین است ، پناهِ دو جهان

او خود به پناهِ مادرش فاطمه است

(سیدرضا مؤید)

*******

ختم رُسُل چو فاطمه گر دختری نداشت

بی شبهه آسمان حیا اختری نداشت

گر خلقت بتول نمی کرد، کردگار

در روزگار، شیر خدا همسری نداشت

(وصال شیرازی)

ولادت حضرت زهرا(س)

        هي العُليا

نام تو بردم و دلم  وا شد

دیده از اشک شوق دریا شد

تا به لب نام نیکویت آمد

دل مرده  دوباره احیا شد

خلقت  تو بهانه ی خلقت

سند آن حدیث" لولا" شد

گفت حق با رسول خود: لولا...

...فاطمه، منتفی دو دنیا شد

بر همه خلق از عنایت تو

کسوت آفرینش اعطا شد

در ازل حق که خلقمان می کرد

صحبت از همسر تو، آن جا شد

سند آیه ی" الم اعهد"(1)

مُهر مهر تو خورد و امضا شد

عهد بستیم با علی باشیم

گرچه در خانه ماند و تنها شد

آمدیم و به پای او ماندیم

دست تو سایه ی سر  ما شد

ای بهشت علی تبسم تو!

علی از رخصت تو مولا شد

" کلمة الله"(2) تویی که عُليايي

همطرازت علی اعلا شد

حیدر آمد که کفو  تو باشد

با شما، عشق خوب معنا شد

جای تو نیست عالم خاکی

بار عامت نصیب دنیا شد

چند سالی فقط برای زمین

قطره ای جلوه گر ز دریا شد

با طلوع طلیعه ي نورت

هر چه در پرده بود افشا شد

بر زمین چون دم ظهورت شد

همه ی آسمان مهیا شد

تا بیایی ز عرش، از مکه

فرش گل پهن تا ثریا شد

آمدی مکه را شرف دادی

قطعه ای از بهشت، بطحا شد

طلعتت بر صفا ، صفا بخشید

کعبه از مقدم تو برپا شد

پا نهادی به عالم و آن گه

همه جا ذكر بنت طاها شد

آمدی مادر پدر باشی

مصطفی، احمد بن زهرا شد

مادر تو خدیجه بود، اما

چون تو را زاد، تازه کبری شد

هر گیاهی که عطر تو بوئید

یا که شد سدره یا که طوبی شد

خاک پایت به هر جماد رسید

نه که جاندار شد ، مسیحا شد

زود اما از این جهان رفتی

رفتی و رفتنت معما شد

در دلم مانده عقده ای  مادر

در، چرا سمت پهلویت واشد؟

(رضا فراهاني)

1-    أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ: سوره یاسین آیه 60

2-    كَلِمَةُ اللّهِ هِيَ الْعُلْيَا: سوره توبه آیه 40

با تشكر از جناب آقاي فراهاني براي ارسال اين شعر

 

ولادت حضرت زهرا(س)

يا حضرت زهرا(س)

دختر نازنين پيغمبر

حاصل اربعين پيغمبر

در صداي تو مرتضي ميديد

لهجه ي دلنشين پيغمبر

عرق چهره ي تو بنشسته

بر روي آستين پيغمبر

احترام تو و علي بوده

سخن آخرين پيغمبر

أينَ زهرا بُود به رستاخيز

جمله ي اولين پيغمبر

 

وصف تو در بيان نميگنجد

روح تو در زمان نميگنجد

 

آمدي اي بهار زيبايي

تا درآيد علي زتنهايي

هر كه شد عاشق غمت بانو

ميكِشد كار او به رسوايي

كرده عشقت مرا خيالاتي

نام تو ميبرم به شيدايي

دانش ما ز روح تو اندك

ما همه قطره و تو دريايي

از كسي كه به مجلست آيد

مرتضي ميكند پذيرايي

 

اي اسير نگاه تو حيدر

ديده دارد به راهه تو حيدر

 

اي كه در اوج عشق و عرفاني

نشدي غافل از خدا آني

فرصت زندگي تو كوتاه

قصه هاي غم تو طولاني

با مدالي كه روي سينه ي توست

قهرمان تمام دوراني

در غم آن جمال پُر ابرت

ديده هايم هميشه باراني

شأن تو كمتر از علي نبُود

هرچه داند علي تو ميداني

 

اي به درد دلم دوا زهرا

مدح تو ميكند خدا زهرا

 

كوثري تو بدون مانندي

در به روي گدا نميبندي

تو چه زيبا دل از همه بردي

اي بنازم بر اين هنرمندي

چه كنم اي حبيبه ي طاها

كه قبولم كني به فرزندي

تا كه ديدي غريبي حيدر

دل ز دنياي بي علي كندي

به خدا كن سفارش مارا

پيش ايزد تو آبرومندي

روي سينه پلاك حيدري ام

اولين مرتبه تو افكندي

 

هر كجا نام تو بُود زهرا

نظر مرتضاست بر آنجا

 

اي نگاهت سپيده ي حيدر

يار از ره رسيده ي حيدر

هر تپش قلب تو علي گويد

اي مصيبت كشيده ي حيدر

علي از ديدن تو دلخوش بود

روشنيِ دو ديده ي حيدر

دله مجنون او اسيرت بود

ليلي قد خميده ي حيدر

تو به راهه علي فدا گشتي

فاطمه ، اي شهيده ي حيدر

 

تو حمايتگر علي بودي

همه جا در بر علي بودي

(مجتبي روشن روان)

ولادت حضرت زهرا(س)

                  يا زهرا(س)

تا آن زمان که گردش این روزگار هست

تا آن زمان که روز وشبی برقرار هست

کم یا زیاد بسته به میزان لطف حق

پای پیاده عشق به هر دل سوار هست

وقتی گدا شدن به در دوست عاشقیست

پس درتمام عمر به هر لحظه کار هست

ما ظاهرا اگر چه خدارا ندیده ایم

اما یقین که جلوه ي آیینه دار هست

یک گل رسید ومعنی ضرب المثل شکست

یک یاس آمده که همیشه بهار هست

 

یک برگ یاس با همه عالم برابر است

معنی یاس یک کلمه هست ومادر است

 

هرکس که مادر است دو عالم برای اوست

بام بهشت نقطه ي پایین پای اوست

مادر شدن برای دو عالم شرافتی است

بردختری که گفته پدر هم فدای اوست

اوقبل خلقت آمده قبل از همه رود

سوی بهشت باغ گلی که سرای اوست

شرط وشروط خلقت دنیاست فاطمه

این میل باطنی عمیق خدای اوست

آمد کسی که بین قنوت شبانه اش

همواره اسم یک یک همسایه های اوست

 

تصویر خالصانه ي ذکر ودعاست او

همسایه ي همیشه ي قرب خداست او

 

زهرا فقط برای خودش آرزو نکرد

شرح خودش برای کسی مو به مو نکرد

چون پیرمرد کور زمینی زیاد بود

خود را برای مردم این خاک رو نکرد

حتی انار را به بهانه طلب نمود

او جز هدایت همگان جستجو نکرد

او دختر پیمبر و یک مملکت مقام

اما به غیر ساده مداری که خو نکرد

یکبار هم نشد که علی شرمگین شود

از بس زخواهش دل خود گفتگو نکرد

 

این گفته گفته ولی ا... اعظم است

او مثل اسوه ي حسنه بهر مردم است

 

وقتی که بود خوبی او بی حساب بود

وقتی که رفت آمدنش در حجاب بود

او یک سری به عالم ما زد و زود رفت

دنیا شد ابر تیره و او آفتاب بود

درک مقام فضه او هم نشد نصیب

درک مقام او که خودش یک سراب بود

ساییده عرش سر به زمین وقت سجده اش

ام العبادت او و علی بوتراب بود

باغ فدک گرفت و به حق خودش رسید

زهرا همیشه اهل حساب و کتاب بود

او از شبی که زندگی اش ساده پا گرفت

انفاق کرد و اهل مسیر ثواب بود

 

ما  درکمان به این همه معنا نمی رسد

ما  دستمان به رتبه زهرا نمی رسد

 

او کوثر است و چشمه ي دریاترین خم است

نوراست و نور بخش سپهر است و انجم است

پیدا تر ازهمه شد و بین بزرگی اش

در لابلای ثانیه های زمان گم است

از آب و خاک مهریه ي او جوانه زد

هر دانه ای که بر سر هر خوشه گندم است

مصرف نکرد غیر خودش درمسیر حق

زهرا تمام مرتبه الگوی مردم است

از خود گذشت تا که ولایت علم شود

زهرا بپای دین خدا مثل اهرم است

 

دین خدا ز همت او جان گرفته است

زن با نگاه فاطمه عنوان  گرفته است

 

زیباترین نمایش تابان روزگار

زهراست آنکه مانده در اذهان روزگار

یک قطره از عنایت زهرا نمی شود

براین زمین کرامت باران روزگار

این سالها که آمد و رفته است همچنان

زهرا بود بزرگ بزرگان روزگار

یعنی چرا بزرگی زهرا غریب ماند

باید سؤال کرد زدیوان روزگار

 باید سؤال کرد چرا درب خانه سوخت

از منتقم در آخر وپایان روزگار

 

باید کسی بیاید و غم را دوا کند

بارمز نام فاطمه قرني را بپا کند

( مجتبي صمدي شهاب )

 

ولادت حضرت زهرا(س)

              يا زهرا(س)

در آسمان ندیده کسی أختری چنین
یزدان نهفته در صدفش گوهری چنین

بعد از ظهور حضرت زهرا،دگر خدا
خِلقَت نکرده جلوه ی زیباتری چنین

سیب بهشتی است به دامان مصطفی
هرگز نداشته پدری دختری چنین

جز فاطمه که ((أم أبیها)) لقب گرفت
دیگر نبوده بهر پدر مادری چنین

مثل علی و فاطمه در زیر چرخ نیست
دنیا ندیده شوهری و همسری چنین

یک فاطمه برای ولایت کِفایت است
دارد علی به خانه ی خود یاوری چنین

دو گوشواره اش حسنین اند،ای جهان
داری سراغ بهر کسی زیوری چنین؟!

زهرا نبود نخل امامت ثمر نداشت
از او به جلوه آمده برگ و بری چنین

زهرا شناس باش،حدیث کسا بخوان
بی او نداشت اهل کسا محوری چنین

بانوی بانوان جهان نیست غیر او
نشنیده ام که بوده زنِ دیگری چنین

پایش به روی بال فرشته نهاده است
عالم به حیرت آمده از مَعبری چنین

با چادرش چقدر مسلمان درست کرد
هستم دخیل چادری و معجری چنین

هرگز نماند سائل درمانده بی جواب
باید که سر نهاد فقط بر دری چنین

محشر بدون فاطمه محشر نمی شود
محشر به وَجد آمده از محشری چنین

با دست های ساقی کوثر به روز حشر
سیراب هست تشنه لبِ کوثری چنین

بگرفته ام ز درگه او تاج بندگی
بالاتر است از دو جهان أفسری چنین

ما عاقبت به خیر شویم از محبّتش
خوشبخت آنکه داشت دم آخری چنین

هرچه که داشته است همه خوب بوده اند
هرگز نداشته است ستایشگری چنین

(علی اصغر انصاریان)

ولادت حضرت زهرا(س)

             يا زهرا(س)

اينكه جاري شدست كوثر ماست  

سيب تنهايي پيمبر ماست

اينكه يك شب نشسته زير كساء   

چادرش سايه سار محشر ماست

 آنقدر مهربان ودلسوز است      

همه جا فكر روز آخر ماست

هرچه خواهم نگفته ميداند         

راست ميگفته اندمادر ماست

پدرو وشوهر وپسرها نه          

نوكرش هركه هست سرور ماست

ردّ پايش هميشه تازه و تر        

به روي خاطرات دفتر ماست

ميوه ي شاخسارتوصيفش       

هر زمان چيده ايم نوبر ماست

مزرعه سيب عطر ياس سپيد    

ابر باران كه شور آور ماست

يادگار تبسم زهراست           

يادگاري كه روح پرور ماست

در هجوم هزار سنگ بلا        

گر چه از شيشه هست سنگر ماست

 

دختر آفتاب و همسر ماه        

حضرت فاطمه سلام الله

 

اي شب قدر حضرت مولا       

قلم ما كجا و قدر شما

نام تو دسترس ترين ساحل     

روح تو بيكران ترين دريا

عرشيان را تو شهره بر زهره   

فرشيان راتو حضرت زهرا

گوشه چشمي به ما نما امشب   

اي شفاعت كننده ي فردا

تو همان هديه اي كه بر پدرت    

داده يزدان به ليلةالاسراء

اي ستون چهارده معصوم         

بي تو بي محورند آل كساء

من چگونه بگويمت انسان         

يا چگونه بخوانمت حوراء

نام تو خلق كرده اين گُل را          

عطر تو آفريده اين دل را

روشنا ديدنت نخواهد چشم          

زين سبب رو گرفتي از اعما**(اعما:روشندل،نابينا)

ما مريدان راه مجنونيم              

عاشقان قبيله ليلا

 

هديه ي روز مادرت مادر               

صد و ده بار ذكر يا حيدر

 

با دلي كه هميشه عابر توست       

دل ما صبح وشام  زائر توست

چه غم ازدوري تو تا وقتي               

كه پرستوي دل مهاجر توست

دل من اين دهاتي ساده                    

يكي از مردم عشاير توست

رود چشمان جاريم دريا                    

هرطرف ميروم مسافر توست

نام تو نان سفره عشق است             

سفره اي كه هميشه شاكر توست

بر روي خشت خشت خلقت من          

جاي انگشتهاي ماهر توست

تو نبودي نبود خلقت هم               

خلق هفت آسمان بخاطرتوست

منكه درمانده ماندم از فضلت          

خوش به حال كسي كه شاعر توست

 

روز زن هديه ميدهد مولا               

بر تو صد باغ ياس يا زهرا

 

بيقرار علي  قرار علي                  

هديه ي خاص كردگار علي

دختر رحمت خداوندي                    

مادر يازده بهار علي

گر نبودي نبود مهر و مهي          

كه بگردند  درمدار علي

مثل خورشيد سر زدي تا كه                  

سررسد شام انتظار علي

قُوَت قلب حضرت مولا                

رجز بين كارزار علي

نسل سادات كز شما باشند            

مي درخشند در تبارعلي

بهترين بانوان كنيز تواند               

بانوي خوب وخانه دارعلي

با علي بودن افتخار توست            

با تو بودن هم افتخار علي

باتو نورانيست شبهايش

بي تو تار است روزگار علي

به به از اين يگانگي توحيد

مرتضي يار تو ، تو يار علي                 

بي تو هنگام حمله دشمن                

كس نباشد به خانه يار علي

 

بشكند دست آن ستمكاري

كه گرفت از علي چنين ياري

(شاعرش را نميشناسم)


ولادت حضرت زهرا(س)

             يا زهرا(س)

قرآن گشودم آیه ی محشر بیاورم

میخواستم که سوره ی کوثر بیاورم

من کیستم ز فاطمه سر در بیاورم

باید کسی شبیه پیمبر بیاورم

 

هنگام وصفت عقل  مرا ترک می کند

معراج رفته شان تو را درک میکند

 

با نور تو زمین شرف آسمان گرفت

چل روز مصطفی ثمری بی کران گرفت

پابر زمین گذاشتی و خاک جان گرفت

تا آمدم بگویم زهرا زبان گرفت

 

گفتم که رخصتی بده بهتر بخوانمت

مهرت اجازه داد که مادر بخوانمت

 

مادر سلام، گوشه ی چشمی به ما کنید

مادر سلام، درد مرا هم دواکنید

با این امید در زده ام تا که وا کنید

لطفی به این اسیر یتیم گدا کنید

 

حالا اگر چه چادر تو وصله دار هست

من سائلم همیشه برایم انار هست

 

یا آیه آیه آیه ی خود(( هل اتی)) کنی

یا از کرم لباس عروسی عطا کنی

چادر امانتی بدهی تا چها کنی

یک قوم را به نور خدا آشنا کنی

 

دنیا تو را نخواست که اینقدر زشت شد

خاکی که زیر پای تو آمد بهشت شد

 

دنیا تمام ظلمت و تو ماورای نور

با تو کم است فاصله تا انتهای نور

همسایه ات اگر که شده آشنای نور

 این بوده است از برکات دعای نور

 

در آسمان نور چه بدری ،شبیه توست

در سال یک شب است که قدری شبیه توست

 

در خانه عطر سیب تو از بس جمیل بود

یادآور بهشت خدای جلیل بود

سرچشمه ی وضوی تو از سلسبیل بود

جاروی خانه ی تو پر جبرئیل بود

 

دنیا به پای مهر تو از شرم آب شد

آبی که گشت مهرییه ی تو گلاب شد

 

آنکه تورا به جمله ی ((لولاک)) می شناخت

درک تورا فراتر از ادراک می شناخت

پرواز را چه کس بجز افلاک می شناخت

بانوی آب را پدر خاک می شناخت...

 

نام پدر همیشه به دنبال مادر است

خیر العمل محبت زهرا و حیدر است

(مجيد تال)