مرثيه امام سجاد عليه السلام

     كاش مادر مرا نميزائيد...

با تازیانه ات بدنم را کبود کن

امّا دگر به عمّه ی من حرفِ بد نزن...

(محمد فردوسي)

با تشكر فراوان از سرور گرامي جناب آقاي "محمد محبي"

مرثيه امام سجاد عليه السلام

       يا علي ابن الحسين(ع)

با سوز ِ قلبِ پاره پاره گریه میکردی

با چشم های پُر ستاره گریه میکردی


دل های نزدیکانتان که جای خود دارد

که آب می شد سنگ خاره گریه میکردی


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

مرثيه امام سجاد عليه السلام

   يا امام سجاد(ع)

آمد و دید تنی افتاده

کشته ي بی کفنی افتاده

شه بی پیرُهنی افتاده

پاره پاره بدنی افتاده


همه پروانه و شمعش کردند

بوریا آمد و جمعش کردند


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

مرثيه امام سجاد عليه السلام

             يا امام سجاد(ع)

دریا به دیدگان ترم گریه می کند

آتش به قلب شعله ورم گریه می کند


خون می چکد زدیده يِ خون بار ِ سلسله

زنجیر هم به بال وپرم گریه می کند


با کعب نی دهند تسلیِّ خاطرش

هر دَم سه ساله همسفرم گریه می کند


وقتی زدند خنده به اشکم زنان ِ شام

دیدم به نی سر ِ پدرم گریه می کند


چشم رباب تا به سر اصغرش فتاد

گفتا هنوزهم پسرم گریه می کند


برداغ جان گداز اسیری عمه ام

هر صبح و شام منتظرم گریه می کند

(غلامرضا سازگار"ميثم")

با تشكر فراوان از سرور گرامي جناب آقاي "ميرزا حسن"

مرثيه امام سجاد عليه السلام

       يا زين العابدين(ع)

غمگین تر از پاییزم و ابر بهارم

ازمن گرفته کربلا دار و ندارم

 

ماندم تک و تنها در این شهر مدینه

رفته ست دیگر دلخوشی از روزگارم 


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

مرثيه امام سجاد(ع)

      يا امام سجاد(ع)

كوچه هاي مدينه و بوي

زخمهاي تني كه مي آيد

چشم هاي سپيد يعقوب و

بوي پيراهني كه مي آيد


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

بقيع

               بقیع

كاش ما هم كبوترت بودیم

آستان بوس محضرت بودیم

 

كاش با بال های خاكی مان

لااقل سایه گسترت بودیم


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

مدح و ولادت امام سجاد(ع)

    يا امام سجاد(ع)

احترام تو را سلام نبود

حق تو كوچه هاي شام نبود

حق آيينه ها شكستن نيست

گيرم اين آينه امام نبود

هيچ جايي براي حال شما

بدتر از مجلس حرام نبود

گريه كردي صدا زدي اي كاش

هيچ سنگي به روي بام نبود

كاش مادر مرا نمي زاييد

آفتابم ، خرابه جام نبود

 

حرفِ ويرانه در ميان آمد

دختر شاه يادمان آمد

 

ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....


ادامه نوشته