رفتي عمو.....

وقتي كه روي اسب فرازت فرود شد

ناگه قيام قامت بابا قعود شد


آمد عمود و بر سر بي خود تو نشست

اين ضربه منتهي به سقوط عمود شد


دستم به جاي دست تو بايد قلم شود

من مشك داده ام كه مسير تو رود شد


آن گونه هاي سرخ پس از رفتنت ببين

اينگونه خاكي و زخم و كبود شد


اسپند روي آتش خيمه است مادرم

گهواره كُل آرزويش بود كه دود شد


مردي كه ترس نام تورا داشت بعد تو

مردي كه گوشواره ي من را ربود شد


رفتي و روزگار حرم فرق كرده است

در سرنوشت اگرچه اسارت نبود شد

(سيد محمد حسيني)

هرگونه استفاده با ذكر منبع مشكلي ندارد