شعر مدح و ولادت و مرثيه حضرت زهرا سلام الله عليها

                يا زهرا(س)

بی تو هیهات زمین میل ِ بهاری بکُنَد

یا که شمس و قمرش لیل و نهاری بکُنَد

روز ِ محشر همه را خاک نشین کرده خدا

تا فقط فاطمه اش ناقه سواری بکُنَد

به فُلانی و فُلانی و فُلان گفتی: نَه

تا علی از تو فقط خواستگاری بکُنَد

آنقَدَر خواسته ات را به کسی دَم نزدی

که علی مانده برایِ تو چه کاری بکُنَد

بعدِ نُه سال چه گفتی که علی غمگین است؟!

چه سبب شد که علی فکر عَماری بکُنَد

 

خط بکش دور ِ سفر را و بمان پیش علی

بنْگَر این دیده یِ تر را و بمان پیش علی



ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....


ادامه نوشته

شعر مرثيه حضرت زهرا سلام الله عليها

                علمدار مدينه

بعد از اين مسجد برو ، راحت برو راحت بيا

يك سر ِ مويي اگر كم شد ز مويت پايِ من

 

من خودم فكري به حالِ دردهايم ميكنم

جانِ زهرا اينقَدَر گريه نكن آقايِ من


هرچه كردم سينه ام نگذاشت... پس تا خانه اي...

...چندبار اين بچه هايم را بغل كن جايِ من

(علي اكبر لطيفيان)


شعر مرثيه حضرت زهرا سلام الله عليها_زبانحال اميرالمؤمنين عليه السلام

                يا اول مظلوم

هرگز غمي اندازه يِ غمهايِ من نيست

از بعدِ تو در اين مدينه جايِ من نيست

من همسرم را ميشناسم ، فاطمه ، نه

اين صورتِ تو صورتِ زهرايِ من نيست...

(علي اكبر لطيفيان)


شعر مرثيه حضرت زهرا سلام الله عليها

 

 

/**/                 يا اول مظلوم

هرگز غمي اندازه يِ غمهايِ من نيست

از بعدِ تو در اين مدينه جايِ من نيست

من همسرم را ميشناسم ، فاطمه ، نه

اين صورتِ تو صورتِ زهرايِ من نيست...

(علي اكبر لطيفيان)

 

شعر مرثيه حضرت زهرا سلام الله عليها

          يا صديقة الشهيده

باز هم اي دختر ِ پيغمبر ِ اكرم بمان

مَرهَم ِ دردِ علي ، اي دردِ بي مَرهَم بمان

 

زندگيِّ رو به راهي داشتم چشمم زدند

كوريِّ چشم ِ همه با شانه هايِ خم بمان

 

دستهايِ تو شكستَش هم پناهِ مرتضاست

تكيه گاهِ محكم ِ من پيش ِ من محكم بمان

 

تو نباشي پيش ِ من اينها زمينم ميزنند

اي علمدار ِ مدينه پايِ اين پرچم بمان



این نفس هایِ شکسته قیمتِ جانِ من است

زنده ام با یک دمت پس لطف کن یک دم بمان

 

كم ببوس دستِ مرا دارم خجالت ميكشم

من حلالت ميكنم اما تو هم يك كم بمان

 

آب ها از آسياب افتاد خوبت ميكنم

يار ِ هجده ساله ، هجده سالِ ديگر هم بمان

 

رفته رفته كار ِ من دارد به خواهش ميكشد

التماست ميكنم پيشم بمان پيشم بمان...

(علي اكبر لطيفيان)

مرثیه حضرت زهرا سلام الله علیها

          یا فاطمة الزهرا

چنانکه دست گدایی شبانه می لرزد
دلم برای تو ای بی نشانه می لرزد

هنوز کوچه به کوچه ،حکایت از مردی ست
که دستِ بسته ی او عاشقانه می لرزد


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب ...

ادامه نوشته

مرثیه حضرت زهرا سلام الله علیها

       یا ام المومنین

مرهم گذار زخم کبود کبوترم

کوچک ولی ستاره ی شبهای بسترم

جای دعای نیمه شبش طعنه می زنند

همسایگان به گریه ی بیمار مضطرم


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب ...

ادامه نوشته

مرثیه حضرت زهرا سلام الله علیها

یا صدیقة الشهیده

خواهم سخن بگویم از آن کوثری که نیست

و آن قامت خمیده و درد آوری که نیست

در کوچه من نشستم و دیدم که می زدند

با تازیانه بر بدن مادری که نیست


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب ...

ادامه نوشته

مرثیه امام حسن و حضرت زهرا سلام الله علیها

      یا حسن ابن الزهرا

يا رب نصيب هيچ غريب دگر مكن

دردي كه گيسوان حسن را سفيد كرد

 (شاعرش را نمیشناسم)

 

مرثيه حضرت زهرا سلام الله عليها

               اي واي...

در پیچ ِ کوچه بود، که ولگرد ِ لعنتی...

با سنگ زد به آینه، بی درد ِ لعنتی

 

دیدم به جنگ مادر رنجورم آمده !

فریاد می زدم :« برو نامرد ِ لعنتی»

 

خونت حلالِ خشم حسن می شود، برو

خونم به جوش آمده ، خون سرد ِ لعنتی

 

خط و نشان برای زنی خسته می کشی !؟

لعنت به هرکه گفته به تو مرد، لعنتی!

 

دیوارهای سنگی آن کوچه شاهدند

با مادرم چه کرد، کمردرد ِ لعنتی

(وحيد قاسمي)

مرثيه سيدالشهدا عليه السلام

                  بُنَيَّ...

روضه تمام گشت ولي مادري هنوز

آيد صداي ناله اش از بين كوچه ها...

(شاعرش را نميشناسم)

مرثيه حضرت زهرا سلام الله عليها_مرثيه حضرت محسن عليه السلام

               يا زهرا(س)

شد پهلويت مزار ِ شهيديّ و ميخ ِ در

ميخواست نبش قبر كُنَد اين مزار را...

(شاعرش را نميشناسم)

مرثيه حضرت زهرا سلام الله عليها

تقديم به روح گذشتگاني كه يك يا حسين گفتند و سر به تيره تراب نهادند

             يا زهرا(س)

رنگ پائيز به ديوار ِ بهاري افتاد

بر در ِ خانه يِ خورشيد شراري افتاد


فاطمه ظرفيت كُلِّ ولايت را داشت

وقت افتادن او ايل و تباري افتاد


آنقَدَر ضربه يِ پا خورد به در تا كه شكست

آنقَدَر شاخه تكان خورد كه باري افتاد


تكيه بر در زدنش دردِسَرَش شد به خدا

او كنار در و در نيز كناري افتاد


بعدِ يك عمر مُراعاتِ كنيزانِ حرم

فضه ي خادمه آخر به چه كاري افتاد


خواست تا زود خودش را برساند به علي

سر ِ اين خواستن ِ خود دو سه باري افتاد


ناله اي زد كه ستون هاي حرم لرزيدند

بر رويِ مسجديان گرد و غباري افتاد


غيرتِ معجر ِ او دست علي را وا كرد

همه ديدند سقيفه به چه خاري افتاد


وقت برگشت به خانه همه جا خوني بود

چشم ياري به قد و قامتِ ياري افتاد


آنقَدَر فاطمه از دستِ علي بوسه گرفت

بعد از آن رفت و دگر گوشه كناري افتاد

(علي اكبر لطيفيان)

مرثیه حضرت زهرا سلام الله علیها

                  يا زهرا(س)

درد سر ، بین گذر ، چند نفر، یک مادر

شده هر قافیه ام یک غزل درد آور


ای که از کوچه ی شهر پدرت می گذری

امنیت نیست از این کوچه سریع تر بگذر


دیشب از داغ شما فال گرفتم ، آمد :

دوش می آمد و رخساره ...نگویم بهتر!


من به هر کوچه ی خاکی که قدم بگذارم،

نا خود آگاه به یاد تو می افتم مادر


چه شده ،قافیه ها باز به جوش آمده اند:

دم در، فضه خبر، مادر و در، محسن پر !

(كاظم بهمني)

مرثيه حضرت زهرا سلام الله عليها

              يا زهرا(س)

بال و پر ِ خسته پريدن دارد آيا!؟

يا چشم های بسته ديدن دارد آيا!؟

 

ای باغبانم ..! دست بردار از دل من

ناز ِ گل زخمی خريدن دارد آيا!؟


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

مرثيه حضرت زهرا سلام الله عليها

                 يا زهرا (س)

ديشب كتيبه هايِ تورا جمع كرده اند

غافل از اينكه تازه مصيبت شروع شده...

(عليرضا خاكساري)

مدح و مرثيه امام حسن مجتبي عليه السلام

      حسن جان(ع)

اي كريم ِ ديار ِ تنهايي

خاك بوس ِ دَرَت شكيبايي

حسني تو، حسن، حسن اما

بيشتر از سه بار زيبايي

پيش ِ جودت همه گدا هستند

ريزه خوار ِ تو حاتم طايي

تو دليل غم هميشگي و

گريه هايِ ماهيانِ دريايي

كودكِ هشت ساله يِ مادر

پسر ِ غيرتيِ زهرايي

غربتِ تو زبانزدِ همه است

طوس، ري، كربلا و هرجايي

يا حسن با حسين ميگوئيم

طپش ِ قلبِ سينه زنهايي

 

آتش افتاده بين سينه بگو

از غم و غربتِ مدينه بگو


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

مرثيه حضرت زهرا سلام الله عليها

            يا اول مظلوم

اي واي نديدي كه چه ديدم آن روز

او خورد زمين و من خميدم آن روز

از پهلويِ ميخ كوب زهرايم واي

با دستِ خودم ميخ كشيدم آن روز

(شاعرش را نميشناسم)

مرثيه حضرت زهرا(س)

                 يازهرا (س)

غیرت ز بام ِشهر نبی پر کشیده شد

حبل المتین ِ قلبِ علی هم بریده شد

ای وای... استخوان تو را لحظه ی هجوم

طوری شکسته اند که صدایش شنیده شد

(نيما نجاري)

مرثيه حضرت زهرا(س)

                يا زهرا(س)

ترسم اين است بريزند بدنش را بكِشند

جلوي دختر ِ من پيرهنش را بكِشند

نيزه ها نقشه ي برهم زدنش را بكِشند

دارد آن چشمه ي ديدار مرا ميبيند


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

مرثيه حضرت زهرا(س)

            يا زهرا(س)

آتش به تمام قد بر افروخته دید

مسمار ِنمایان به در سوخته دید

یک لحظه تنفس حسن بند آمد

دیوار و تن و در چو به هم دوخته دید

(نیما نجاری)

مرثيه حضرت زهرا(س)

              يا زهرا(س)

آسمان بهر تو ای رُکن ِکسا دیواری

هوس پر زدنت بود و دعا دیـواری

 

خانه ات طور شد و محسن تو موسی شد

سخت شد کار به تو گشت عصا دیواری

 

تو که آئینه ي قدی امامت بودی

آمد و زود شکست آینه را دیواری

 

اینهمه حرف دوپهلو زده ای با پهلو

اصلاً انگار نه انگار که با دیواری

(رضا دين پرور)

مرثيه حضرت زهرا(س)

               يا زهرا (س)

بر درب حرم داشت لگد میزد،حیف

در بر سپرم داشت لگد میزد،حیف

از بین لگدها لگدی کشت مرا

محسن پسرم داشت لگد میزد،حیف

(مهدی زراعتی)

با تشكر فراوان از وبلاگ وزين "حديث اشك"

مرثيه حضرت زهرا(س)

             يا زهرا(س)

ای ماه متاب آفتاب است اینجا

آئینه ی جانِ بوتراب است اینجا

آهسته گذر کن از شبستان بقیع

آرام دل علی به خواب است اینجا

(شاعرش را نميشناسم)

با تشكر فراوان از ذره پروري سرور گرامي جناب آقاي"عليرضا بهشتي"

مرثيه اميرالمؤمنين علي عليه السلام

           يا اميرالمؤمنين

خورشیدِ جزیرةٌ العرب سردی کرد

دنیا به علی چقدر نامردی کرد

آن روز که حق در پی ِیاور می گشت

در حق ِعلی فقط زنش مردی کرد

(میثم خالدیان)

برگرفته از وبلاگ وزين"كدام جمعه"


امام زمان (عج)

علامه میرجهانی رحمة الله علیه فرمودند:در عالم رؤیا، مادر مظلومه ام حضرت فاطمه صدیقة (علیها سلام) را دیدم و ایشان سه بیت شعر فارسی خواندند، وقتی بیدار شدم فقط یک بیت را به یاد داشتم و آن بیت اینگونه است:

دلی شکسته تر از من در آن زمانه نبود    

در این زمان ، دلِ فرزند من شکسته تر است

با تشكر از جناب آقاي سيد علي احمدي براي ارسال اين شعر

مرثيه حضرت زهرا(س)

                 يا زهرا(س)

چه کنم درد و بلای تو به جانم ، چه کنم

به نگاهِ نگرانت نگرانم ، چه کنم

 

اهل یثرب ز من و گریه ی من بیزارند

نا گزیرم که در این شهر نمانم ، چه کنم

 

تا سحر از غم تنهایی تو بیدارم

دو دلم من بروم یا که بمانم ، چه کنم

 

دو قدم راه نرفته نفسم میگیرد

عمری از من نگذشت است و جوانم ،چه کنم

 

سعی کردم قد خم را ز تو پنهان سازم

هر چه قد راست کنم ، باز کمانم ، چه کنم

 

دست تو وا نشد و دست من از کار افتاد

خجلم از تو همین بود توانم ، چه کنم

 

نیمه شب ميپرد از خواب پي ِ آب حسين

نیستم آب به دستش برسانم ، چه کنم

(سعيد خرازي)

مرثيه حضرت زهرا(س)

                 يا اول مظلوم

دیگر آن خنده ی زیبا  به لبِ مولا  نیست 

همه هستند ولی هیچکسی زهرا نیست

قطره ی اشکِ علی ، تا به تهِ چاه رسید

چاه فهمید کسی،همچو علی تنها نیست

(شاعرش را نميشناسم)

 

مدح و مرثيه حضرت زهرا(س)

                    يازهرا(س)

شوق عراق و شور حجاز است در دلم

جامه دران و سوز و گداز است در دلم



پل می زنم به خویش مگو از کدام راه

راهی که رو به آینه باز است در دلم



قد قامت الصلاه من از جای دیگر است

قد قامت کدام نماز است در دلم



شب را چراغ گم شدن روز کرده ام

ذکرت چراغ راز و نیاز است در دلم



تشبیه نارساست ، حقیقت کلام توست

ابهام و استعاره ، مجاز است در دلم



مجموعه ی نیاز تویی ای نماز ناب

دیگر چه حاجتی به نیاز است در دلم



یاس کبود پیش تو خار است فاطمه (س)

نامت گل همیشه بهار است فاطمه( س)

ادامه شعر در ادامه مطلب......


ادامه نوشته

مرثيه حضرت زهرا(س)

                 يا زهرا(س)

چون شمع، قطره قطره، وجود تو آب شد
آخر دعای نیمه شبت، مستجاب شد


پروانه وار دور تو گشتم ولی دریغ
پروانه مانْد و در بر او، شمع، آب شد


با بودنت، سلام علی، یك جواب داشت
آن یك سلام هم پس از این بی جواب شد


با من حساب داشت عدو از غدیر خم
از من تو را گرفت و دگر بی حساب شد


یاد جوانــی تو، مرا پیــر می‌كند
آخر چه کس خمیده به عهد شباب شد؟


خانه نشینِ روزم و خانه به دوشِ شب
گر چه علی بدون تو، خانه خراب شد


گلچین به طعنه گفت كه دیدی به دست من
هم غنچه‌ی تو پرپر و هم گل، گلاب شد


یك نیمْ شب نخفت، دو چشم علی ولی
بخت علی، برای همیشه، به خواب شد
(سيدجواد هاشمی"تربت("

با تشكر از سركار خانم(زر ناز)براي ارسال اين شعر