مرثيه حضرت زينب كبري سلام الله عليها
يا زينب كبري (س)
ای برادر چقدر بر نوک نی
سنگ از دست شاميان خوردی
شرمسارم میان بزم شراب
ایستادم تو خیزران خوردی
ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....
يا زينب كبري (س)
ای برادر چقدر بر نوک نی
سنگ از دست شاميان خوردی
شرمسارم میان بزم شراب
ایستادم تو خیزران خوردی
ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....
خوشا آن روز را که سنگری بود
شبی ، میدان مینی ، معبری بود
خوشا آن روزهای آسمانی
که شوری بود ، سودا و سری بود
خوشا روزی که دل را دلبری بود
غزل خوان نگاه آخری بود
خوشا آن روزها در خط اروند
هوای روضه های مادری بود
و اهل آسمان بودیم آن روز
که قدری بی نشان بودیم آن روز
و نای دل نوای نینوا داشت
و با صاحب زمان(عج) بودیم آن روز
و کاش آن روزگاران گم نمی شد
هوای خوب باران گم نمی شد
صفای جبهه ها می ماند ای کاش
صدای پای یاران گم نمی شد
(سروده ي دوست گرامي وحيد محمدي)
آسمان را ستاره باران کن
آمده آسمانی از خورشید
باز هم لطف حق تجلی یافت
آمده آیه هایی از توحید
می توان نذز این قدم هایش
دسته گل های یاس را پاشید
می شود خاک درگهش باشیم
می توان خاک پاش را بوسید
می توان جلوه های زهرا را
در صفات خدایی او دید
می توان عطر جنّت حق را
از قنوت نماز او بوئید
می توان وصف صبر او را هم
روی کاغذ شبیه کوه کشید
تا در این خانه خانمی شده بود
چشم همسایه ، سایه اش که ندید
او علمدار عصر عاشوراست
نرگس آسمانی زهراست
آسمان آسمان نگاهش نور
آمده آسمانی از رحمت
آمده اسوه ی رشادت ها
اسوه ی پاک دامنی ، عفّت
مظهر روشنایی و نور و
با حیا و حجاب و با عزّت
از کلامش چه می توان گفتن
چقَدَر با نفوذ و با قدرت
بسته دل بر حسین و بر حسن و
علوی خوی و فاطمی شوکت
در مدال الهی ثقلین
نام او هم ردیف با عترت
کم ندارد که دیگر او چیزی
از مقام الهی عصمت
گفته همچون حسین او ، هیهات
که دهد تن به خواری و ذلت
اوست رمز دعا برای فرج
رمز پایان دهنده ی غیبت
(وحيد محمدي)
 
	  (ابد والله يازهرا ما ننسا حسينا)