شعر مدح و روضه سيدالشهدا

 

يا عزيزالله

 

گفتم "حسین" قفل دلم ناگهان شکست

بغض گلوی مأذنه وقت اذان شکست

 

در راه ِعشق اَنگ ِهوس خورد و خُرد شد

پیش ِهمه غرور زلیخا چنان شکست

 

مجنون که بی محلی لیلا کشید ، گفت:

 ظرف ِمرا فقط جلویِ دیگران شکست

 

باید که در طریق ِتو زانویِ درس زد

پیش کسی که پیش شما استخوان شکست

 

قُرب ِخدا بدون ِتوسل نمی شود

بالا نرفت آن که زد و نردبان شکست

 

حتی بساط ِچای ِشما غُصه می خورد

آن هفته خود به خود دو سه تا استکان شکست

 

با خطبه ام به کوفه نشان داده ام حسین

زینب نخورده است در این امتحان شکست

 

امروز در محله ی برده فروش ها

دیدی چگونه حرمت اين خاندان شكست؟!

 

سبز و کبود و زرد شده رنگ دخترت

با پای زجر قامت رنگین کمان شکست

 

جوری یزید ضربه ي دستش شتاب داشت

دندان ِتو که جای خودش ، خیزران شکست

(رضا قرباني)

 

هرگونه كپي برداري بدون ذكر منبع شرعاً حرام است

 

شعر مدح امام حسين عليه السلام

نذر حضرت سكينه(س) و برآورده شدن حاجات ، شفاي بيماران و آمرزش اموات...

 

         يا مظلوم...

عشق را در سحر نگاه كنيد

ذكر ِ خود را اِله اِله كنيد

 

گاه تصوير ِ ماه در چاه است

دلِ ما را محيطِ ماه كنيد

 

عاشقان را بنا نبود اصلاً

اين همه سال زابراه كنيد

 

سر ِ عاشق شدن فلك شده ام

نكند مثل من گناه كنيد

 

اگر عاشق شديد يك روزي

بنشينيد و آه آه كنيد

 

عاشقان را بعيد ميدانم

بتوانيد سر به راه كنيد

 

هيچ دنبال عاشقي نرويد

حال و روز ِ مرا نگاه كنيد

 

برده آورده اند تا بخرند

سر و رويِ مرا سياه كنيد

 

اشتباهاً مرا پذيرفتند

پس بياييد اشتباه كنيد

 

بنويسيد خويش را سائل

بعد از آن كار ِ پادشاه كنيد

 

بدنم را شبي كه من مُردم

لحظه اي رو به قتلگاه كنيد

 

كفنم را در آوريد و سپس

گريه بر بورياي شاه كنيد

 

در دهانم همين كه تربت رفت

بنشينيد و آه آه كنيد

 

شب بي گريه من نميخواهم

بعدِ مُردن كفن نميخواهم


(علي اكبر لطيفيان)

شعر مرثيه سيدالشهدا عليه السلام_گودال قتلگاه

         امان از دل زينب(س)

آنقَدَر آه كشيدم بخدا خسته شدم

تا به گودال رسيدم بخدا خسته شدم

 

شمر ِ بد ذات بدو عمه يِ سادات بدو

بسكه امروز دويدم بخدا خسته شدم

 

بهتر آن است كه من زود از اينجا بروم

بسكه دشنام شنيدم بخدا خسته شدم...

(علي اكبر لطيفيان)

مرثيه سيدالشهدا عليه السلام

                 يا مظلوم

در كربلا هنوز زني گريه ميكند

زينب كُش است ناله ي جانسوز ِ همسرش...

(شاعرش را نميشناسم)

مرثيه سيدالشهدا عليه السلام

                  بُنَيَّ...

روضه تمام گشت ولي مادري هنوز

آيد صداي ناله اش از بين كوچه ها...

(شاعرش را نميشناسم)

مدح و مرثیه سید الشهدا علیه السلام

   امیر حسین و نعم الامیر

به قلاده ی نفس گشتم اسیر
شدم زار و شرمنده و سر به زیر
تهی دستم و بی نوا و فقیر
مرا کس نخواند ذلیل و حقیر
مقامم بود بس بزرگ و خطیر

امیری حسین و نعم الامیر


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب ...

ادامه نوشته

مرثیه سید الشهدا علیه السلام

     یا غریب المُشَّرَد

از حرم آمدم بگو چه کنم

جا برای نشستن من نیست

چقدر میروند و می آیند

فرصت زخم بستن من نیست

***

هر که گیرش نیامده نیزه

تکیه بر سنگِ دامنش کرده

از حرم آمدم بدیدم من

شمر رَختِ تو را تنش کرده

(شاعرش را نمیشناسم)

مرثيه سيدالشهدا عليه السلام_مرثيه حضرت زينب كبري سلام الله عليها

         امان از دل زينب(س)

من با رباب هر دويمان گريه ميكنيم

او بر كبوديِ رويِ تو من به مويِ تو...

(رسول ملكي)

گودال

          سالار زينب(س)

تو سر نداري، من سر ِ رفتن ندارم

ماندي به رويِ خاك و عالم كربلا شد


بندِ دلم بودي و هر بندِ تن ِ تو

انگار جايِ گندم ِ ري آسيا شد


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

گودال

           يا مظلوم

نیزه نیزه دوباره سر نیزه...!

یک تن پاره، اینقَدَر نیزه...؟

 

این طرف دست من به رویِ سرم

آن طرف دست صد نفر نیزه


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

مرثيه سيدالشهدا عليه السلام_گودال

               داد و بيداد...

نرفته از نظرم ذوالجناح بر ميگشت

كه رفته رفته صدايت ضعيف تر ميگشت

 

ز بس كه بر بدنت زخم هاي كاري بود

كه زخم ِ تازه اگر بود بي اثر ميگشت

 

در ازدحام حرامي و نيزه هايِ بلند

شكافِ زخم ِ تنت باز و بازتر ميگشت

 

ميان حلقه ي نامحرمان خودم ديدم

كه شمر با سرت از قتلگاه بر ميگشت

 

غروب بود و ربابَت ميانِ آتش و دود

هنوز بين ِ مزاري پي ِ پسر ميگشت

(شاعرش را نميشناسم)

اربعين

فرياد يا محمدا زينب رسيد به كربلا

تمام دختركان را نشانه ميكردند

به خنده صحبتي از كار ِ خانه ميكردند


اگرچه رنج ِ سفر، زخم ِ راه را ديدم

دوباره آمدم و قتلگاه را ديدم


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

مرثيه سيدالشهدا عليه السلام

                يا قتيل العبرات

كاروان غمت اي عشق چهل روز كه هيچ

تا چهل قرن اگر گريه كند باز كم است

(شاعرش را نميشناسم)

با تشكر فراوان از برادر عزيزم جناب آقاي "امير بزازي"

مرثيه سيدالشهدا عليه السلام_شام

            سالار زينب(س)

گاهی ز روی نی سر تو میخورد زمین

گاهی سر برادر تو میخورد زمین

 

فریاد "یا حسین"ِ دلم میرود به عرش

تا صورت مطهر تو میخورد زمین


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

گودال

                 يا مظلوم

از بسكه خورد بر بدنش نيزه و خَدَنگ

شد پيكرش شكفته، چو گلهاي سرخ رنگ

 

از تير غم، چو ابر بهار آسمان گرفت

باران خون، به گلشن او داد، آب و رنگ


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

اربعين_مرثيه حضرت زينب كبري(س)

       امان از دل زينب(س)

اربعینی گذشته اما باز

نیزه هاشان هنوز در خاک است

لخته خون های خشک بر تیر است

تیغ های شکسته بر خاک است


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

اربعين_مرثيه حضرت زينب كبري(س)

       امان از دل زينب(س)

آنان كه باباي تورا تكفير كردند

در چند ساعت خواهرت را پير كردند

جسم تورا آماج صدها تير كردند

مركب سواران پيكرت را زير كردند

 

ميتاختند و خاك مقتل گرم ميشد

با سُمِّ مركب استخوانت نرم ميشد


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

اربعين_مرثيه حضرت زينب كبري(س)

           سالار زينب(س)

بيش از چهل منزل به دنبال سر ِ تو

از كربلا تا شام آمد خواهر ِتو

 

هم هِجر ِ تو هرگز نميشد باور ِ من

هم هِجر ِ من هرگز نميشد باور ِ تو


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

مدح و مرثيه سيدالشهدا عليه السلام

            يا سيدنالعطشان

چه كسي ديده كه در آب بسوزد جگري

رويِ دست پدري جان بسپارد پسري

چه كسي ديده كه لب تشنه اي از سوز ِ عطش

آب در دست و ننوشد به هواي دگري

(شاعرش را نميشناسم)

با تشكر فراوان از برادر عزيزم جناب آقاي "امير بزازي"

اربعين

            سالار زينب(س)

برخیز و سایه بر سر من مستدام کن

مثل همیشه در بر زینب قیام کن

از زیر خاکها تو دوباره صدام کن

«یا پاسخ سلام بگو، یا سلام کن» 1

 

هرگز نبود باورم ای شاه پاکها

من روی خاک باشم و تو زیر خاکها


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

گودال

              يا مظلوم

عدو بدون وضو پنجه ميزند در مو

خدا به خير كند زينب و صداي گلو

 

بيا به ياري خواهر كه تار ميبينم

به روي خاكِ زمين پشت كرده اي يا رو؟

 

گمان كنم كه براي النگويش آمد

دويد دختر ِ نازت به اين سو و آن سو

(شاعرش را نميشناسم)

با تشكر فراوان از سرور ِ گرامي جناب آقاي "حميد كرمي"

 

اين شعر در حال و هواي عاشورايي خوانده و حق روضه ادا شود در غير اينصورت مديون هستيد.

مدح سيدالشهدا عليه السلام

               ارباب با وفا...

همه دارند به پابوسي تو مي آيند

طبق ِ معمول من ِ بي سر و پا جا ماندم...

(سيد پوريا هاشمي)

اربعين_مرثيه حضرت زينب كبري(س)

از امام زمان(ع)معذرت خواهي ميكنم بابت اين شعر


      امان از دل زينب(س)

هر طور بود آمدم اینجا گمان نبود

اصلاً اُمیدِ آمدنِ کاروان نبود

من زینبم نه زینب وقت وِداعمان

زینب به زیر جامه اش این داستان نبود

من زینبم نه زینب تا عصر یازده

موی سپید و این همه قَدِ کمان نبود

آسان نبود رفتن ما تا به کوفه، شام

گاهی میان قافله یک لقمه نان نبود

آسان نبود رفتن ما با حرامیان

پرده نداشت محمل ما، شأنمان نبود

آسان نبود آمدن ما از این مسیر

غیر ِ سرت به رویِ سرم سایبان نبود

این قافله که خانم قامت کمان نداشت

دارایِ دختری شده لکنت زبان نبود

تعداد ما کم است نپرس از دلیل آن

با نازدانه ات احدی مهربان نبود


رفتی و بردی اصغر و حتی برای من

نگذاشتی رقیه يِ خود را برای من


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

مرثيه سيدالشهدا عليه السلام

روز من تو شب من تو همه ي عمرم تو...

يلدا كه جدا خنده ي آرام حرام است

اين حِكمَتِ مَحضيست كه تشكيك ندارد

ماهي كه در آن عمه ي سادات اسير است

مهماني و شيريني و تبريك ندارد

(شاعرش را نميشناسم)

با تشكر از سرور گرامي جناب آقاي "سيدعلي اصغرپور"

مرثيه سيدالشهدا عليه السلام

               اي روزگار...

از "خاك" هم مضايقه كردند كوفيان

آقا بماند رويِ زمين تا سه چار روز...

(شاعرش را نميشناسم)

با تشكر از برادر عزيزم "حامد جولا زاده"

مرثيه سيدالشهدا عليه السلام_شام

                 اي امان...

راهِ يك ساعتِ يك روز به سَر شد بسكه

بين ِ بازار تماشاگر و نامحرم بود

(شاعرش را نميشناسم)

با تشكر از سرور گرامي جناب آقاي "سيد عرفان مير آقا بابا"

اربعين

            سالار زينب(س)

از هر كه تازه آمده از راه نيزه خورد

گَهگاه سنگ، گاه لگد، گاه نيزه خورد

شد نوبت سنان، دهن ِ شاه نيزه خورد

در كُل هزار و نهصد و پنجاه نيزه خورد


آنقدر سنگ خورد كه آئينه اش شكست

در زير ِ نعل ها قفس ِ سينه اش شكست


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

مرثيه سيدالشهدا عليه السلام_مجلس يزيد لعنة الله عليه

     امان از دل زينب(س)

چوبی به لبت، نشسته دیدم

دندان  تـو را، شکسته دیدم

 

چشمان تو را، پر آب دیدم

دور ِ سـر تـو، شـراب دیدم


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

مرثيه سيدالشهدا عليه السلام_مجلس يزيد لعنة الله عليه

           امان از دل زينب(س)

اي يزيدِ بي حيا از رويِ بغض و كينه ات

خيزران بر روي لبهايِ حسين من مزن

 

چوبِ خود بردار از پيشاني ِ زخمي ِ او

لطمه بر اسمايِ حُسنايِ حسين من مزن


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

مرثيه سيدالشهدا عليه السلام

                    يا مظلوم

محكم به سينه ام بزن اي دست شرم كن

با سُمِّ اسب سينه زني ميكند حسين

(علي صالحي)