مرثيه حضرت زهرا سلام الله عليها_مرثيه حضرت محسن عليه السلام
يا زهرا(س)
شد پهلويت مزار ِ شهيديّ و ميخ ِ در
ميخواست نبش قبر كُنَد اين مزار را...
(شاعرش را نميشناسم)
يا زهرا(س)
شد پهلويت مزار ِ شهيديّ و ميخ ِ در
ميخواست نبش قبر كُنَد اين مزار را...
(شاعرش را نميشناسم)
يا زهرا (س)
بر درب حرم داشت لگد میزد،حیف
در بر سپرم داشت لگد میزد،حیف
از بین لگدها لگدی کشت مرا
محسن پسرم داشت لگد میزد،حیف
(مهدی زراعتی)
با تشكر فراوان از وبلاگ وزين "حديث اشك"
يا زهرا (س)
از داغ محسن اين شده حالم كه شوهرم
با ديدنم چو آينه مبهوت ميشود
آن تخته اي كه قسمت گهواره اش نشد
يا رب براي فاطمه تابوت ميشود
(شاعرش را نميشناسم)
با تشكر از برادر گرامي جناب آقاي محمد قديمي براي ارسال اين شعر
يا محسن ابن علي (ع)
کاش
در پشت در سوخته مسمار نبود
خانه
در سیطره ی افعی و کفتار نبود
مثل
شمشیر پدر بودی و در بند غلاف
آه
افسوس دمی فرصت پیکار نبود
مرد
و مردانه به پای پدرت جان دادی
کارت
ای مرد کم از میثم تمّار نبود
شک
ندارم که به جز مادرت آن لحظه ی شوم
هیچکس
مثل تو در شهر ، علی وار نبود
هیچکس
مثل تو از مردم نامردم شهر
اینهمه
دلزده و خسته و بیزار نبود
آنقدر
خسته که بی آمدنی پر بزنی
آنقدر
خسته که یک فرصت دیدار نبود
درد
این شهر فقط بغض علی بود و علی
عادت
کهنه ی این خطه جز انکار نبود
مادرت
گفت: منم! دختر پیغمبرتان
گوش
وامانده ی این خطه بدهکار نبود
پشت
در خواست که خیبرشکنش حفظ شود
عشق
میسوخت ولی باز کسی یار نبود
ثلث
سادات جهان کم شد و پروانه شدی
کاش
در پشت در سوخته مسمار نبود
کربلا
جلوه ی هفتاد و سه تن بود اگر
هیزم
و میخ در و آتش و دیوار نبود...
(محسن کاویانی(
باتشكرفراوان از جناب آقاي كاوياني براي ارسال اين شعر جانسوز
يا محسن ابن علي (ع)
در کرب و بلا حضرت محسن
می بود
نجار اگر میخ درش کج می کرد
*********
آه اگر بودي در اين چرخ كبود
ثلثي از سادات از نسل تو بود
آن فرقـه کـه زهـرای جـوان را کشتند
نامـوس خدای مهربان را کشتند
ای وای که با کشتن محسن پسرش
یک سوم سادات جهان را کشتند
(شاعرش را نميشناسم)
بخوابد زینبش گر در شب تار
بگیرد فاطمه دستش به دیوار
به شبها گیرد او دستش به پهلو
رود آهسته تا در را کند بو
چه بوئی دارد این درب شکسته
که زهرا پشت در گریان نشسته
گمانم بوی محسن دارد این در
همان ششماههی نشکفته پرپر
(شاعرش را نميشناسم)
يا زهرا (س)
ديوار و در خانه همه سوخته بود
رويش چو گُله بنفشه افروخته بود
زهرا به تن كدام فرزندش كرد
رختي كه براي محسنش دوخته بود
(شاعرش را نميشناسم)
صدف و دُرّ ز فشار در و ديوار شكست
تا كه در كرب و بلا تير به دردانه زدند
ناز پرورده ي زهرا و علي زينب را
از پي دلخوشي زاده ي مرجانه زدند
(غلامرضا سازگار"ميثم")
هرگونه استفاده با ذكر منبع مشكلي ندارد
قِسمَت نبـود تـا کـه برایم پسر شوی
بر شانه های شاخه ی طوبا ثمر شوی
می خواست در خیال خودش کم بیاوری
شاید که تو سقوط کنی ، منکَسَر شوی
دنیا نیامـدی بـه گمـانم کـه عاقبت
سرتا به پا به همره او شعله ور شوی
شاید کـه در اِزای خودت بین ضربه ها
ضربی به جان پذیری و او را سپر شوی
تـا «کشـته ی فتـاده» بـه دامـان فـاطمـه
تا «صید دست و پا زده» ی پشت در شوی
ای کـاش می شکست همـانجا ورای در
پایی که خواست با لگدش مختصر شوی
یک بـار میخ خونی و یک بـار هم زمین
دادند مژده ات که از این کشته تر شوی
(مجيد لشگري)
هرگونه استفاده باذكر منبع مشكلي ندارد
(بهمن كاظمي)
هرگونه استفاده با ذكر منبع مشكلي ندارد
گویید به پروانه مگو بال وپرم سوخت
پروانه اگر سوخت پرش ٬من جگرم سوخت
ای خانه مکن شکوه تو از شعله ي آتش
پهلو٬تو مکن شکوه ٬که محسن پسرم سوخت
بودم شجر و برگ و بر باغ نبوت
افسوس خدايا همه ي برگ و برم سوخت
بودی پدرم شمس وعلی بُد قمر من
زهرا منم آن زهره ٬که شمس و قمرم سوخت
(شاعرش را نميشناسم)
هرگونه استفاده با ذكر منبع مشكلي ندارد