مرثيه حضرت رقيه سلام الله عليها
من الذي أيتمني علي صغر سني
پايِ دختر بچه وقتي غرق تاول ميشود
پا به پايش كارواني هم معطّل ميشود
دستْ بسته، خواب هم باشد بيفتد از شتر
پهلوان باشد دچار ِ دردِ مَفصَل ميشود
ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....
من الذي أيتمني علي صغر سني
پايِ دختر بچه وقتي غرق تاول ميشود
پا به پايش كارواني هم معطّل ميشود
دستْ بسته، خواب هم باشد بيفتد از شتر
پهلوان باشد دچار ِ دردِ مَفصَل ميشود
ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....
بابا بابا بابا
از چشم من گرفته عبور ِ تو خواب را
پنهان نكن ز صبح ِ خودت آفتاب را
هاجر شده ست عمه برايِ لبانِ من
صد مرتبه دويده نگاهش سراب را
ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....
يا حضرت رقيه(س)
كنج خرابه رفته اي و باز شاميان
پايت اگرچه كرده وَرَم باز ميزنند
ديگر عروسكِ گِلي ات را بغل نكن
اينها به دلخوشيِ تو هم سنگ ميزنند
(شاعرش را نميشناسم)
با تشكر از سرور گرامي جناب آقاي "محمد محبي"
ابتاه يا حسين(ع)
پایی نمانده است برایم ولی پدر
چون کم زند عدو کتکم راه میروم
از شرح ِ رنج ٬ بعد تو این نکته بس بُوَد
دیوار میکند کمکم ٬ راه میروم...
(شاعرش را نميشناسم)
با تشكر از وبلاگ وزين "مجنون حسینم مدیون اباالفضل"
يا حضرت رقيه(س)
با اين كه غمي بزرگ بر دوش من است
او نيست ولي صداش در گوش من است
اي هق هق بي امان كمي بند بيا
حالا كه سر ِ پدر در آغوش من است
(شاعرش را نميشناسم)
با تشكر از سرور گرامي جناب آقاي "ميلاد بهنام جو"
(ابد والله يازهرا ما ننسا حسينا)