مرثيه قمر بني هاشم(ع)

     يا كاشف الكرب

اى كشته ي راه داور من

اى پشت و پناه لشگر من

اى نور دو ديده ي تر من

عباس جوان ، برادر من

*****

برخيز كه من غريب و زارم

بى مونس و يار و غمگسارم

غیر از تو برادری ندارم

عباس جوان، برادر من

*****

برخيز گذر به خيمه ها كن

غمخوارى آل مصطفى كن

بر وعده ي خويشتن وفا كن

عباس جوان ، برادر من

*****

داداي به سكينه وعده ي آب

از سوز عطش فتاده بي تاب

اورا ز وفا دوباره درياب

عباس جوان برادر من

*****

برخيز كه كرده ناتوانم

داغ علي اكبر جوانم

آتش زده داغ تو به جانم

عباس جوان برادر من

*****

ديدى كه فلك به ما چه ها كرد؟

ما را به غم تو مبتلا كرد

كى دست تورا ز تن جدا كرد

عباس جوان برادر من

*****

گفتم كه در اين ديار فانى

شايد كه تو بعد من بمانى

خواهر به سوى وطن رسانى

عباس جوان برادر من

(نيّر تبريزي)

با تشكر از سرور گرامي"سيدعلي احمدي"

مرثيه سيدالشهدا

                يا قتيل العبرات

ای ز داغ تو روان خون دل از دیده ی حور
بی تو عالم همه ماتمکده تا نفخه ی صور

خاک ریزان به سر اندر سر جسم تو بنات (1)
اشک ریزان به بر از سوگ تو شعرای عبور(2)

از تماشای تجلای تو مدهوش کلیم
ای سرت سرّ انا الله و سنان نخله ی طور

دیده ها گو همه دریا شو و دریا همه خون
که پس از قتل تو منسوخ شد آیین سرور

شمع انجم همه گو ،اشک عزا پاش و بریز
بهر ماتمزده کاشانه چه ظلمات چه نور

پای در سلسله سجاد و به سر تاج یزید
خاک عالم به سر ِ افسر و دیهیم و قصور

دير ترسا و سر سبط رسول مدنی؟
آه اگر طعنه به قرآن زند انجیل و زبور

تا جهان باشد و بوده است که داده ست نشان
میزبان خفته به کاخ اندر و مهمان به تنور؟

سر بی تن که شنیده است به لب آیه ی کهف
یا که دیده است به مشکات تنور آیه ی نور؟

جان فدای تو كه از حالت جانبازی تو
در طفّ ماریه از یاد بشد شور نشور

قدسیان سر به گریبان به حجاب ملکوت
حوریان دست به گیسوی پریشان ز قصور

گوش خضرا همه پر غلغله ی دیو و پری
سطح غبرا همه پر ولوله ی وحش طیور

غرق دریای تحیر ز لب خشک تو نوح
دست حیرت به دل از صبر تو ایوب صبور

مرتضی با دل افروخته لاحول کنان
مصطفی با جگر سوخته حیران و حصور

کوفیان دست به تاراج حرم کرده دراز
آهوان حرم از واهمه در شیون و شور

انبیا محو تماشا و ملائک مبهوت
شمر سرشار تمنا و تو سرگرم حضور

(نيّر تبريزي)

1)مقصود از بنات: بنات النعش می باشد که نام هفت ستاره است در آسمان در جهت قطب شمال که آنرا دبّ اکبر هم می گویند

2) شعرا به فتح شین نام دوستاره است که یکی راشعرای شامی و دیگری را شعرای یمانی و شعرالعبورهم می گویندکه درشبهای تابستان نمایان می شوند

((باتشكرازبرادرگرامي جناب آقاي امير بزازي براي ارسال اين شعر))