مرثيه سيدالشهدا (ع)

        يا حسين(ع)

کربلا کاش باغ اولیدی

دوره سی کاش داغ اولیدی

خیمه یه گلنده دشمن

کاش اباالفضل ساق اولیدی

(شاعرش را نميشناسم)

با تشكر فراوان از وبلاگ وزين"بسم رب العباس(ع)"

مرثيه حضرت زينب (س)

              امان از دل زينب(س)

از تماس تازيانه هر تني آزرده بود

صحنه را عباس اگر ميديد بي شك مرده بود

 

تا غروبِ روز عاشورا خدا خود شاهد است

عمه ي سادات را كوچك كسي نشمرده بود

 

از همان ساعت كه سقا رفت سمت علقمه

حالِ زينب مثل زن هاي برادر مُرده بود

 

خواست در آغوش ِ خود گيرد حسينش را نشد

بس كه تير و نيزه بر جسم حسينش خورده بود

 

فكر ميكردند نفرين كرده در حالي كه او

دستهايش را براي شكر بالا برده بود

(كاظم بهمني)

با تشكر فراوان از برادر بزرگوارم جناب آقاي"محمد قديمي"

گودال

               يا مقطع الاعضاء

به جسمت از همه بيشتر سنان اهانت كرد

به پيش چشم خودم نيزه در دهانت كرد

(شاعرش را نميشناسم)

اين روضه درحال و هواي عاشورايي خوانده و حق روضه ادا شود.در غير اينصورت مديون هستيد

با تشكر فراوان از سرور گرامي جناب آقاي"ميثم ملكي"

گودال

               يا مظلوم

با دست و پا زدن نفست وا نميشود

بگذار نيزه را ز دهانت درآورم

(جواد پرچمي)

اين روضه در حال و هواي عاشورايي خوانده و حق روضه ادا شود.در غير اينصورت مديون هستيد

گودال

          يا مظلوم

خوردي امروز نيزه فردا نَعل

نيزه هم چاره دارد اما نعل...

 

يك، دو، سه، چهار ... ده تا اسب

روي هم ميشود چهل تا نعل

 

هر كسي از تن ِ تو ميگذرد

شمر با پا و اسبها با نعل

 

پشت و روي تورا يكي كردند

چقدر جلوه دارد اينجا نعل

 

چون لباست به روي چادر من

هر كسي پا گذاشت حتي نعل

 

دهنت را خودت بگو چه شده؟

تهِ شمشير خورده اي يا نعل؟

(علي اكبر لطيفيان)

اين روضه در حال و هواي عاشورايي خوانده و حق روضه ادا شود. در غير اينصورت مديون هستيد

گودال

    سالار زينب(س)

سر ِعمامه و عبايت نَه

بود دعوا براي پيرُهنت

دستهايم بريد وقتيكه

تيغ را ميكشيدم از بدنت

****            

كربلايت چه كرده ميبيني؟؟؟

كه به پيشاني ام پُر از چين است

بعد از اين گريه اي نميشنوم

گوشم از تازيانه سنگين است

(حسن لطفي)

خواهشاً اين روضه در حال و هواي عاشورايي خوانده و حق روضه ادا شود.در غير اينصورت مديون هستيد

مرثيه سيدالشهدا (ع)

                  يا مظلوم

عارضون صفحه ي انجيل خداوند ودود

نيزه باشينده باشوندا اوخيور سوره ي هود

ديه سن نيزه اياقينده دوروب قوم يهود

نيزه دن ايلموسن منله اوغول گفت و شنود

دارين اوستونده باخوللار هامي عيسايه اوقول

(صابر)

با تشكر از برادر عزيزم جناب آقاي"امير بزازي"

گودال

   سالار زينب(س)

آخان ستاره لر سنون

قالان ستاره لر منيم

بوغازي پاره لر سنون

قولالقي پاره لر منيم

(شاعرش را نميشناسم)

با تشكر فراوان از برادر عزيزم جناب آقاي"امير بزازي"

مرثيه حضرت زينب (س)

   يا زينب كبري(س)

نكند كوفه تو را پير كند

زير ِ پا چادر ِتو گير كند

 

نكند خنده به غمهات كنند

سر ِ بازار تماشات كنند

 

نذر كردم كه نريزد پَر ِ تو

دست گردان نشود معجر ِتو

(علي اكبر لطيفيان)

مرثيه حضرت زينب (س)

            سالار زينب(س)

اسير كوچه شدن ارزش تورا دارد

سرت كه هست اسيريِ اينچنيني هست

 

من از كنار بزرگان نميروم هرگز

تو هر كجا بروي باز همنشيني هست


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

وداع

             سالار زينب(س)

تقصير من كه نيست دلم شور ميزند

بگذار لحظه اي تو خودت را به جاي من

مهريه ي عروسي من ديدن تو بود

اي آشنا و همدم اين لحظه هاي من

(شاعرش را نميشناسم)

با تشكر فراوان از برادر بزرگوارم جناب آقاي"حامد جولازاده"

مرثيه حضرت زينب (س)

   امان از دل زينب(س)

دخترت هم غم پدر میخورد

هم غم موی شعله ور میخورد


نیزه دارت همین که میخندید

به غرورم چقدر بر میخورد


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

گودال

             يا مقطع الاعضا

همه ي خونِ دلش از جگرش بيرون زد

غم او لحظه ي قتل پسرش بيرون زد

 

آن چنان نيزه فرو رفت ميان تن او

در بدن رفت ولي بيشترش بيرون زد

 

زخم شمشير عميق است نه اندازه ي تير

تير بر سينه نشست از كمرش بيرون زد


قاتلش را وسط هلهله ها زينب ديد

كه ز گودال به همراه سرش بيرون زد


وقت غارت كسي آمد زرهش را دزديد

ديگري خنده كنان با سپرش بيرون زد

 

وقت دفن ِتن صدپاره اش از بين حصير

قسمتي از بدن مختصرش بيرون زد

(جواد پرچمي)

لطفاً اين روضه در حال و هواي عاشورايي خوانده و حق روضه ادا شود

مرثيه حضرت زينب (س)

         يا زينب كبري (س)

رفتي و صبح محشر من خواهد آمد

رفتي و غم دور و بر من خواهد آمد

آنكس كه بر پيرهنت رحمي نكرده ست

حتي سراغ معجر من خواهد آمد

(سيد مجتبي شجاع)

با تشكر فراوان از برادر گرامي جناب آقاي محمد قديمي براي ارسال اين شعر

مرثيه حضرت زينب(س)

       زينب     يا زينب كبري(س)

هرچند که خیمه ها علمدار نداشت

بانوی زمین خورده سپهدار نداشت


می سوخت میان آتش و دود اما

آن خیمه ي آتش زده مسمار نداشت

(سروده ي دوست گرامي محمد جواد خراشاديزاده)

مرثيه حضرت زينب(س)

             سالار نيزه نشينم

از سینه آه در غمت ای ماه می کشم

بار غم تو را چو پر کاه می کشم


بر نوک نیزه جان اخا غبطه می خورم

او حنجر تو بوسد و من آه می کشم

(حسن فرح بخشيان"ژوليده نيشابوري")

مرثيه سيدالشهدا

              يا حسين شهيد

ای کاش ماجرای بیابان دروغ بود
این حرف های مرثیه خوانان دروغ بود

ای کاش این روایت پر غم سند نداشت
بر نیزه ها نشاندن قرآن دروغ بود

یا گرگ های تاخته بر یوسف حجاز
چون گرگ های قصه کنعان دروغ بود

حیف از شکوفه ها و دریغ از بهار ، کاش
بر جان باغ ، داغ زمستان دروغ بود

(محمد مهدی سيار)

مرثيه حضرت زينب(س)

           سالار زينب(س)

کوفیان ، رذل و پست خبر داری

همگی سنگ بدست خبر داری


سنگی آمد به سمت پیشانی

سر زینب شکست خبر داری

(علي كاوند)

با تشكر از جناب آقاي علي كاوند براي ارسال اين شعر

مرثيه سيدالشهدا

               يااباعبدالله

بادها عطر خوش سیبِ تنش را بردند

زخمها لاله ي باغ بدنش را بردند



نیزه‏ها بر عطشش قهقهه سر مى‏دادند

خنده‏ها خطبه ي گرم دهنش را بردند



این عطش یوسف معصوم کدامین مصر است

که روى نیزه بوى پیرهنش را بردند



تا که معلوم نگردد ز کجا مى‏آید

اهل صحراى تجرّد کفنش را بردند



دشنه‏ها دوروبر پیکر او حلقه زدند

حلقه‏ها نقش عقیق یمنش را بردند



چهره‏ها یا همه زردند وَ یا نیلى رنگ

شعله‏ها سبزى رنگ چمنش را بردند



بت پرستان ز هراس تبر ابراهیم

جمع گشته تبر بت شکنش را بردند



بادها سینه زنان زودتر از خواهر او

تا مدینه خبر سوختنش را بردند



یوسف، آهسته بگوئید نمیرد یعقوب

گرگها زوزه کشان پیرهنش را بردند

(رضا جعفري)

گودال

       يا سيدنا الغريب

فاصله کم شده کمانداری

تیرها را دقیق تر می زد


نیزه داری به روی آن همه زخم

نیزه اي را عمیق تر می زد

(شاعرش را نميشناسم)

لطفا اين روضه را در روز عاشورا بخوانيد و حق روضه ادا شود