گودال

           يا مظلوم

نیزه نیزه دوباره سر نیزه...!

یک تن پاره، اینقَدَر نیزه...؟

 

این طرف دست من به رویِ سرم

آن طرف دست صد نفر نیزه


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

گودال

           يا سيدنالغريب

نزدیکِ عصر بود، برافروخت ماهِ تو

نزدیک عصر، بود حرم بی‌پناهِ تو

 

از سینه‌ات زبانه کشید آتش ِ عطش

آئینه آب میشود از سوز ِ آهِ تو


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

گودال

                      يا مظلوم

رفته صبر از کَفَم این حال نمی‌فهمم چیست

عمق این فاجعه صد سال نمی‌فهمم چیست


در سرم هست از او طرح ِ سری خون‌آلود

من که نقاشی و تمثال نمی‌فهمم چیست


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

گودال

                   يامظلوم

من خودم شاهدم از پشت سرش بنشستند

با روي زانو به روي كمرش بنشستند


من خودم شاهدم اسب از بدنش رد كردند

از سرا پاي تنش كسب درآمد كردند

(شاعرش را نميشناسم)

(لطفا اين روضه را در روز عاشورا بخوانيد و حق  روضه ادا شود)

((باتشكر از برادر گرامي جناب آقاي امير بزازي براي ارسال شعر))