مرثيه سيدالشهدا عليه السلام

            يا مظلوم

بنا نبود کسی پیکر تو را ببرد

عبای کهنه ی پیغمبر تو را ببرد

 

بنا نبود کسی نیزه بی هوا بزند

بنا نبود که بال و پر تو را ببرد


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

مرثيه حضرت رقيه(س)

          يا بنت الحسين (س)

تا گوشواره را کشید دو چشمم سیاه رفت

بابا ز دخترت به خدا اشک و آه رفت

یا اسب بود...یا یکی از دشمنان تو

از روی پیکرم که زمین خورد راه رفت

                      ***

یک لحظه دید عمه مرا ، اشکباره شد

داغ مدینه در دل زارش دوباره شد

نامرد سیلی اش دو هدف داشت همزمان

هم گوشواره رفت، هم گوش پاره شد

  (مهدی صفی یاری)

مدح سيدالشهدا(ع)

           به دردي نميخورد

بعد ازتو آفتاب به دردي نمي‌خورد

شبهاي ماهتاب به دردي نمي‌خورد


وقتي تو تشنه ماندي، از آن روز تا ابد

دجله، فرات، آب به دردي نمي‌خورد


گاهي به دوش جد و گهي روي نيزه‌ها

دنيا به اين حساب به دردي نمي‌خورد


سنگ ات زدند تا که خدا اجرشان دهد

زآن دم دگر ثواب به دردي نمي‌خورد


خون را زدم کنار ز پيشاني دلم

خورشيد در نقاب به دردي نمي‌خورد


آقا بس است غربت تو بي شماره است

صد بخچه شعرناب به دردي نمي‌خورد

(مهدي صفي ياري)

مدح سيدالشهدا(ع)

          به دردي نميخورد

بعد ازتو آفتاب به دردي نمي‌خورد

شبهاي ماهتاب به دردي نمي‌خورد

 

وقتي تو تشنه ماندي، از آن روز تا ابد

دجله، فرات، آب به دردي نمي‌خورد

 

گاهي به دوش جد و گهي روي نيزه‌ها

دنيا به اين حساب به دردي نمي‌خورد

 

سنگ ات زدند تا که خدا اجرشان دهد

زآن دم دگر ثواب به دردي نمي‌خورد

 

خون را زدم کنار ز پيشاني دلم

خورشيد در نقاب به دردي نمي‌خورد

 

آقا بس است غربت تو بي شماره است

صد بخچه شعرناب به دردي نمي‌خورد

(مهدي صفي ياري)

هرگونه استفاده با ذكر منبع مشكلي ندارد