مرثيه طفلان حضرت زينب كبري سلام الله عليها

            امان از دل زينب (س)

اين شير بچه هاي من از نسل ِحيدرند

همزاد پاكي و كرم از خونِ جعفرند


در اوج خويش اگر چه به طيار ميرسند

اي رُكن ِ عشق من، به شما سجده ميبرند


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

طفلان حضرت زينب كبري(س)

طفلان حضرت زينب كبري(س)

ای سلیمان نگاه کن بر مور

هدیه آورده ام به مقدم تو

من هم امروز با همین دو پسر

سهم دارم در این محرم تو


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

طفلان حضرت زينب(س)

   يا زينب كبري(س)

اي فداي دلِ منوّرتان

اي به قربان چشم كوثرتان

 

واي بر حال جبرئيل ، اورا

گر برانيد ، روزي از درتان


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

طفلان حضرت زينب(س)

        امان از دل زينب(س)

زينب گرفت دست دو فرزند نازنين

ميسود رويِ خويش به پاي امام دين

 

گفت اي فداي اكبر ِ تو جانِ صد چو آن

گفت اي نثار اصغر ِ تو جانِ صد چو اين


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

طفلان حضرت زينب(س)

         يا زينب كبري(س)

تو گرفتاري و من از تو گرفتارترم

تو خریداري و من از تو خریدارترم

من که از نرگس چشمان تو بیمارترم

بخدا از همه غیر از تو جگردار ترم

 

امتحان کن که ببینی چقدر حساسم

بخداوند قسم شیرتر از عباسم


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

طفلان حضرت زينب(س)

طفلان حضرت زينب(س)

بهترین بنده ی خدا زینب

هل اتی زینب ، انمّا زینب

ریشه ی صبر انبیا زینب

زینبا زینبا و یا زینب

 

بانی روضه های غم زینب

تا ابد مبتلای غم زینب


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

طفلان حضرت زينب(س)

    يا زينب كبري (س)     

گاه لیلایی و گهی مجنون

گاه مجنونم و گهی لیلا

گاه خورشید و گاه آیینه

روبروی همیم در همه جا

***

ای طلوع همیشه ی قلبم

با تو خورشید عالمینم من

تو حسینی ولی گهی زینب

گاه زینب گهی حسینم من

***

وقت سجاده وقت نافله ها

لبمان نذر نام یکدیگر

دو کبوتر  در این حوالی عشق

بر سر پشت بام یکدیگر

***

من و تو آیه های تقدیریم

من و تو همدلیم و همدردیم

خواب بر چشممان نمی آمد

تا که بر هم دعا نمی کردیم

***

دل ندارم تو را نظاره کنم

در غروبی که بی حبیب شدی

تکیه بر نیزه ي شکسته زدی

این همه بی کس و غریب شدی

***

کاش اینجا اجازه می دادی

تا برای تو چاره می کردم

این گریبان اشتیاقم را

پیش چشمت پاره می کردم

***

همه از خیمه ها سفر کردند

همه در خون خویش غوطه ورند

همه دیشب فدا شدند اما

کودکانم هنوز منتظرند

***

آن دمی که ممانعت کردی

مهمان نگاه من غم شد

از بلا و غم ِ مصیبت تو

آنقدر سهم خواهرت کم شد

***

کودکانم اگر چه ناقابل

ولی از باده ي غمت مستند

آن دو بالی که حق به جعفر داد

به خدا کودکان من هستند

***

خنده های با نگاه غمگینت

اذن پرواز بالشان باشد

اذن میدان بده به آنها تا

شیر مادر حلالشان باشد

(شاعرش را نمیشناسم)