گودال

              سيدنا العطشان

باز و بسته نكن اينقدر لبت را پي آب

آب اگر بود به شش ماهه ي تو ميدادند

(علي اكبر لطيفيان)

گودال

        سالار زينب حسين جان

يادش به خير موي تورا شانه ميزدم

افتاده دست شمر چرا خاطرات من؟

(علي اكبر لطيفيان)

باتشكر فراوان از سرور گرامي جناب آقاي "هادي وصال"

گودال

              امان از دلِ زينب(س)

دوتدي شمرين خنجريندن زينب حيدر نشان

زوريلن شمر ستمگر خنجره وردي تكان

عمه وين بارماخلاري دوغراندي يا صاحب زمان

(حسيني"سعدي زمان")

باتشكر فراوان از برادر بزرگوارم جناب آقاي"امير بزازي"

معني شعر:خانم زينب(س)وقتي از خنجر شمر(لعنة الله عليه)گرفت ، شمر ستمگر با زور خنجرش را تكان داد ، يا صاحب الزمان(عج)انگشتان عمه ات بريده شد.

اللهم عجل لوليك الفرج

مرثيه امام صادق (ع)

            يا مقطع الاعضا

دیدند چگونه دل ز علی اکبرش برید

دل از برادرش یل آب آورش برید

 

در پشت خیمه گریه کنان شاه کربلا

دیدند چگونه دل ز علی اصغرش برید


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

مرثيه امام صادق (ع)

               يا امام صادق(ع)

آتش گرفته بار دگر آشيانه ات

چون شعله ها گرفته ام امشب بهانه ات

 

هر گوشه اي كه مينگرم خاطرات توست

اينجا پُر است گوشه به گوشه نشانه ات


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

مرثيه امام صادق (ع)

               يا امام صادق(ع)

آئينه بود و سنگْ دلش را شكسته بود

عمري به پايِ لحظه ي مرگش نشسته بود

 

آن شب دلش براي زيارت گرفته بود

از شوق ِ وصل ، بندِ دل از هم گسسته بود


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

مرثيه امام صادق (ع)

               يا امام صادق(ع)

اگر چه اصل و نسب از تبار اُلفت داشت

به بي وفائي اين روزگار عادت داشت

 

دوباره سينه ي دريائي اش پر از غوغاست

که بين آن همه شاگرد باز هم تنهاست


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

مرثيه امام صادق (ع)

            يا امام صادق(ع)

منم آن دل که ز داغ تو به دریا میزد

روضه ات شعله به دامان ثريا ميزد

 

مو سپیدی که دو دستش به طنابی بستند

پیر مردی که نفس در پی آنها میزد


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

مرثيه امام صادق (ع)

       يا شيخ الائمه

پیرمردی که حضرت جبریل

زائر غربت نگاهش بود

کوچه ها را همین که طی میکرد

صد فرشته کنار راهش بود


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

مرثيه امام صادق (ع)

             يا امام صادق(ع)

عالم ز آه تیره تر از صبح محشر است

خونِ جگر به دیده ي آلِ پیمبر است

 

شهر مدینه گشته عزاخانه ي وجود

رخت سیاه بر تن زهرا  و حیدر است


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

مرثيه امام صادق (ع)

          يا امام صادق (ع)

ناگهان زلفِ پریشان تو را میگیرند

سر سجاده گریبان تو را میگیرند

 

تو در این خانه بنا نیست که راحت باشی

چند هیزم سر و سامان تورا میگیرند


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

مرثيه امام صادق (ع)

            يا امام صادق(ع)

كشید بند طناب و شما زمین خوردی

شبیه مادرتان بی هوا زمین خوردی

 

تمام آینه ها ناگهان ترك خوردند

مگر چه قدر شما با صدا زمین خوردی؟


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

مرثيه امام صادق (ع)

      يا امام صادق(ع)

کاش من هم به لطف مذهب نور

تا مقام حضور می رفتم

کاش مانند یار صادقتان

بی امان در تنور می رفتم


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

مرثيه امام صادق (ع)

          يا امام صادق(ع)

مثل همیشه شهر مدینه عزاگرفت

از دودِ آهِ حضرت صادق فضا گرفت

 

هفت آسمان برای غمش گریه می کنند

از غصه اش دل پره درد خدا گرفت


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

مرثيه امام صادق (ع)

             يا امام صادق (ع)

غروب سرخ نگاهش به رنگ ماتم بود

غریب شهرِ خودش نه، غریب عالم بود

 

چقدر روضهٔ کرب و بلا به پا می داشت !

به روی سر در خانه همیشه پرچم بود!


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

مرثيه امام صادق (ع)

     يا امام صادق(ع)

باز گرفته دلم برای مدینه

باز نشسته دلم به پای مدینه

شکر خدا عاشق دیار حبیبم

شکر خدا که شدم گدای مدینه

بال فرشته است، سایبان قبورش

بال فرشته است، خاک پای مدینه

در کفنم تربت بقیع گذارید

صحن بقیع است، کربلای مدینه

کرب و بلا می شود دوباره مجسم

تا که به یاد آورم عزای مدینه

 

دست من و لطف دست با کرم تو

جان به فدای بقیع بی حرم تو


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

مرثيه امام صادق (ع)

           يا امام صادق(ع)

مادر چه گویمت که عدو جز جفا نکرد

حق تو را ادا ننمود و چه ها نکرد

 

در خانه دشمنان علي از در آمدند

دشمن ز بام آمد و شرم از خدا نکرد


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب....

ادامه نوشته

مرثيه امام صادق (ع)

       يا امام صادق(ع)

فصل غم آمده زمان عزاست

کنج سینه شراره ها دارم

رخت ماتم به تن نمودم و باز

بین چشمم ستاره ها دارم


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

مرثيه امام صادق (ع)

              يا شيخ الائمه

شیخ الائمه ام که شکستند حرمتم

با هیزم آمدند شبانه زیارتم

 

در احترام موی سپیدم همین بس است

در بین شعله ها شد تکریم ساحتم


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

مرثيه امام صادق (ع)

     يا امام صادق(ع)

رنج این روضه مرا سوزانده

که لعینی دل تو لرزانده

 

خانه ای را که ملک در آن است

دشمنت با شرری سوزانده


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب....

ادامه نوشته

مرثيه امام صادق (ع)

       يا امام صادق(ع)

گوشه ای از حرای حجره ی خویش

نیمه شبها،خدا خدا می کرد

طبق رسمی که ارث مادر بود

مردم شهر را دعا می کرد


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

مرثيه امام صادق (ع)

       يا امام صادق(ع)

گر چه در خاک رفت، پیکر تو

دیگر از تن جدا نشد سر تو

 

دود آتش ز خانه ات بر خواست

پشت در جان نداد همسر تو


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب....

ادامه نوشته

مرثيه امام صادق (ع)

           يا شيخ الائمه

تا که در خانه در برابرش افتاد

شعله ی آهی میان حنجرش افتاد

 

بر سر سجّاده مثل جدّ غریبش

بند اسارت به جسم لاغرش افتاد


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

مرثيه امام صادق (ع)

          يا امام صادق (ع)

پیربزرگ طایفه بود و کریم بود

در اعتلای نهضت جدش سهیم بود

 

مسندنشین کرسی تدریس علم ها

شایسته ی صفات حکیم وعلیم بود


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

مرثيه امام صادق (ع)

          يا امام صادق(ع)

مدینه گرمِ حضور معطرت آقا

پر از شمیم بهشت است معبرت آقا

 

در آسمان دو عالم همیشه خورشیدی

مدینه شرقِ طلوع منورت آقا


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

مرثيه امام صادق (ع)

              يا امام صادق(ع)

همان امام غریبی که شانه اش خم بود

به روی شانه ی پیرش غم دو عالم بود

 

میان صحن حسینیه ی دو چشمانش

همیشه خاطره ی ظهر یک محرم بود


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

مرثيه امام صادق (ع)

   يا امام صادق(ع)

تیره ای از تبار تاریکی

 آبروی مدینه را بردند

پا برهنه بدون عمامه

دست بسته...تو را کجا بردند؟


ادامه ي شعر در ادامه مطلب.....

ادامه نوشته

مرثيه امام صادق (ع)

             يا امام صادق(ع)

طنین هق هق بادو فغان کوچه ی سرد

 صدای خنده ی نحس سواره ای ولگرد

 

 دوباره روضه ی تلخ طناب و دست امام

 زمانه مثل علی با شما چه بد تا کرد


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

مرثيه امام صادق (ع)

               يا شيخ الائمه

می دویدم پی شان نیمه شب از کوچه تنگ

با دلی خون که به یاد شب صحرا افتاد

 

یاد آن دخترکی که عقب قافله ای

چشم هایش به دو چشمان عمو تا افتاد


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

مرثيه امام صادق (ع)

     يا امام صادق (ع)

دل گرفته یاد ایوان بقیع

دیده ای داریم گریان بقیع

حیف بر خاکش بتابد آفتاب

سایه ی عرش است بر جان بقیع

 

غربتش چون شمع آبم می کند

صحن ویرانش خرابم می کند


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته