مرثيه امام صادق (ع)
يا امام صادق(ع)
کوچه کوچه مدینه لبریز از
عطر و بوی محمّدی شده است
به تن شهر باز گشته حیات
غرق در رفت و آمدی شده است
ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....
يا امام صادق(ع)
کوچه کوچه مدینه لبریز از
عطر و بوی محمّدی شده است
به تن شهر باز گشته حیات
غرق در رفت و آمدی شده است
ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....
يا شيخ الائمه
جگری شعله شد و سوخت و خاکستر شد
شمع خاموش شد از باد و گلی پرپر شد
باز هم زهر نشست و بدنی گشت کبود
باز یاسی به زمین ریخت و نیلوفر شد
ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب....
يا حسين(ع)
چگونه صبر کنم رفتن تورا بینم
نوای وا عطشا گفتن تورا بینم
در این طرف تو صدا می زنی «انا المظلوم»
جواب......هلهله دشمن تورا بینم
ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....
يا مظلوم يا اباعبدالله
من نگفتم كه شوي بي پر و بي بال نرو؟
زير سُم ها شود عضو عضو ِ تو پامال نرو؟
تو اگر نيزه خوري ميروي از حال نرو؟
به خدا گير مي افتي ته گودال نرو؟
دوره كردند تورا از روي زين افتادي
ديدم از دور چگونه به زمين افتادي
ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....
صل الله عليك يا مظلوم
بگو چكار كنم بيش از اين تكان نخوري
بگو چكار كنم از سنان،سنان نخوري
بگو چكار كنم من؟ بگو چكار كنم؟
كنار شمر بمانم و يا فرار كنم؟
ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....
يا سيدنا العريان
تشنه بود و به خاكها خونش
از رخ و گونه و جبين ميريخت
يكنفر خنده كرد به تشنگي اش
پيش او آب بر زمين ميريخت
***
ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....
ابد والله يازهرا ما ننسا حسينا
غوطه ور در گناه و عصيانم
تو ولي كشتي نجات هستي
گرچه من تلخ و شورم اما تو
عسلي، شاخه ي نبات هستي
***
ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....
ياحسين شهيد
داغ تنهايي تو بر جگر من مانده
از دم خيمه به گودال مرا گريانده
فكر آن بوسه ي زير گلويت بودم كه
چشم واكردم و ديدم كه برت گردانده
بالاي سرت رسيد و دستش پُر بود
با پا بدن پاك تورا چرخانده
(علي اكبر لطيفيان)
لطفا اين روضه در حال و هواي عاشورايي خوانده و حق روضه ادا شود
يا زينب كبري (س)
رفتي و صبح محشر من خواهد آمد
رفتي و غم دور و بر من خواهد آمد
آنكس كه بر پيرهنت رحمي نكرده ست
حتي سراغ معجر من خواهد آمد
(سيد مجتبي شجاع)
با تشكر فراوان از برادر گرامي جناب آقاي محمد قديمي براي ارسال اين شعر
بار غم تو را چو پر کاه می کشم
بر نوک نیزه جان اخا غبطه می خورم
او حنجر تو بوسد و من آه می کشم
(حسن فرح بخشيان"ژوليده نيشابوري")
ای کاش ماجرای بیابان دروغ بود
این حرف های مرثیه خوانان دروغ بود
ای کاش این روایت پر غم سند نداشت
بر نیزه ها نشاندن قرآن دروغ بود
یا گرگ های تاخته بر یوسف حجاز
چون گرگ های قصه کنعان دروغ بود
حیف از شکوفه ها و دریغ از بهار ، کاش
بر جان باغ ، داغ زمستان دروغ بود
(محمد مهدی سيار)
يااباعبدالله
بادها عطر خوش سیبِ تنش را بردند
زخمها
لاله ي باغ بدنش را بردند
نیزهها
بر عطشش قهقهه سر مىدادند
خندهها
خطبه ي گرم دهنش را بردند
این
عطش یوسف معصوم کدامین مصر است
که
روى نیزه بوى پیرهنش را بردند
تا
که معلوم نگردد ز کجا مىآید
اهل
صحراى تجرّد کفنش را بردند
دشنهها
دوروبر پیکر او حلقه زدند
حلقهها
نقش عقیق یمنش را بردند
چهرهها
یا همه زردند وَ یا نیلى رنگ
شعلهها
سبزى رنگ چمنش را بردند
بت
پرستان ز هراس تبر ابراهیم
جمع
گشته تبر بت شکنش را بردند
بادها
سینه زنان زودتر از خواهر او
تا
مدینه خبر سوختنش را بردند
یوسف،
آهسته بگوئید نمیرد یعقوب
گرگها
زوزه کشان پیرهنش را بردند
(رضا جعفري)
پا ميكشيد و محضرش را پاك ميكرد
از نيزه ها دور و برش را پاك ميكرد
بالا سرت من آمدم ديدم حرامي
با گيسوي تو خنجرش را پاك ميكرد
(شاعرش را نميشناسم)
((باتشكر فراوان ازبرادر گرامي جناب آقاي امير بزازي براي ارسال شعر))
((لطفا اين روضه در روز عاشورا خوانده شود و حق روضه ادا شود))
صد بار گزيدم لب افسوس به دندان
هر بار كه ياد لب و دندان تو كردم
(شاعرش را نميشناسم)
((باتشكر فراوان از برادر گرامي جناب آقاي امير بزازي براي ارسال شعر))
مرا ز پنجره ي نعلها نگاه كنيد
كه زير مركب اين اسب ها آسيا شده ام
(شاعرش را نميشناسم)
((باتشكر از برادر گرامي جناب آقاي امير بزازي براي ارسال شعر))
ديدم لگد از قفا زدن را
افتادن و دست و پا زدن را
سد نفس گلو شدن را
آن لحظه ي پشت و رو شدن را
(شاعرش را نميشناسم)
هرگونه استفاده با ذكر منبع مشكلي ندارد
((لطفا اين روضه را در روز عاشورا بخوانيد و حق روضه ادا شود))
بر حنجرت سرنیزه تا ، بالاوپایین می رود
انگارامواج صدا ، بالا و پایین می رود
ماهی سرخ کوچکی ، با رقص تیر حرمله
در تُنگ دست ربنا ، بالاو پایین می رود
می بینمش بی صاحبش ، لبریز تیرو تیغ ها
سمت حرم اسبی رها ، بالا و پایین می رود
از دور می بینم فقط ، در هاله ی گرد و غبار
شمشیر ها و دست ها ، بالا و پایین می رود
یا بر فراز نیزه ها ، یا بر فرود طشت زر
آنک سر خون خدا، بالا و پایین می رود
((مهدي رحيمي(زمستان))
هرگونه استفاده با ذكر منبع مشكلي ندارد
((با تشكر از دوست گرامي جناب آقاي امير بزازي براي ارسال شعر))
نسيم فدك
خدا صداي خودش را شنيد از دهنت
دويد داخل گودال و ديد از دهنت....
تلفظ لغت يا غياث مشگل بود
به گريه نيزه اي بيرون كشيد از دهنت
به سمت پهلوي تان راه تيغ ها كج شد
همين كه نام مدينه پريد از دهنت
تو تشنه و جگر نيزه ها خنك مي شد!
نسيم باغ فدك مي وزيد از دهنت
خدا براي بهشت خودش،شقايق را
غروب روز دهم آفريد از دهنت
(وحيد قاسمي)
هرگونه استفاده با ذكر منبع مشكلي ندارد
((با تشكر از امير بزازي براي ارسال شعر))
هر كس ز پدر كينه به دل داشت تو را زد
يك پير لعين نيزه نداشت با عصا زد
آنقدر زد آخر كه عصا شد دو سه تكه
راضي نشد و بر دهنت با كف پا زد
(شاعرش را نميشناسم)
لطفا در خواندن اين روضه حق مطلب ادا شود
((با تشكر از امير بزازي از اروميه))
هرگونه استفاده باذكر منبع مشكلي ندارد