گودال

          سالار زينب (س)

دارد سر از تن تو جدا ميكند چرا؟

از پشت گردنِ تو جدا ميكند چرا؟

 

چيزي نمانده پس به عقيله نگاه كن

تا آخرين نفس به عقيله نگاه كن

 

تكليف من پس از تو نگفتي چه ميشود؟

با سر اگر ز نيزه بيفتي چه ميشود؟

 

بگذار من كتك بخورم تو نفس بگير

تاوان هرچه موي سپيد است پس بگير

 

بگذار من كتك بخورم گريه كن حسين

از تو چگونه دل ببُرم گريه كن حسين

 

بگذار من كتك بخورم تو بلند شو

مثل لبت ترك بخورم تو بلند شو

 

آتش گرفت خيمه به جايي رسيد كار

سجاد ناله كرد عليكُنَّ بالفرار

(شاعرش را نميشناسم)

با تشكر فراوان از سرور گرامي جناب آقاي"مهدي بوربوري"

گودال

               يا مقطع الاعضاء

به جسمت از همه بيشتر سنان اهانت كرد

به پيش چشم خودم نيزه در دهانت كرد

(شاعرش را نميشناسم)

اين روضه درحال و هواي عاشورايي خوانده و حق روضه ادا شود.در غير اينصورت مديون هستيد

با تشكر فراوان از سرور گرامي جناب آقاي"ميثم ملكي"

گودال

               يا مظلوم

با دست و پا زدن نفست وا نميشود

بگذار نيزه را ز دهانت درآورم

(جواد پرچمي)

اين روضه در حال و هواي عاشورايي خوانده و حق روضه ادا شود.در غير اينصورت مديون هستيد

گودال

          سالار زينب(س)

آخر نشد كه عقده از اين دل درآورم

موي تورا ز پنجه ي قاتل درآورم

گفتم كه نيزه را ز مقابل در آورم

جسم تورا ز چنگ اراذل درآورم

 

گودال تنگ و پيكر تو ريز ريز شد

با يك لباس چكمه ي قاتل تميز شد

 

هركس دويد گوشه ي گودال برنگشت

پيراهن از كشاكش جنجال برنگشت

در زير نعل ها تن پامال برنگشت

چشم كسي ز غارت خلخال برنگشت

 

خنجر را كشيد و زني التماس كرد

يك زن به مرد بد دهني التماس كرد

(شاعرش را نميشناسم)

اين روضه در حال و هواي عاشورايي خوانده و حق روضه ادا شود.در غير اينصورت مديون هستيد

گودال

           يا سيدنالغريب

نه پيرُهن نه زره نه عبا نه عمامه

حسين ِ من چقدر نامرتبت كردند

(شاعرش را نميشناسم)

با تشكر فراوان از سرور گرامي جناب آقاي"ميثم ملكي"

گودال

         يا عطشان

آنقدر تشنه بود لبهايش

دستِ آخر به شمر هم رو زد

نفسش را عجيب بند آورد

نيزه اي كه سنان به پهلو زد

(شاعرش را نميشناسم)

گودال

          يا مظلوم

خوردي امروز نيزه فردا نَعل

نيزه هم چاره دارد اما نعل...

 

يك، دو، سه، چهار ... ده تا اسب

روي هم ميشود چهل تا نعل

 

هر كسي از تن ِ تو ميگذرد

شمر با پا و اسبها با نعل

 

پشت و روي تورا يكي كردند

چقدر جلوه دارد اينجا نعل

 

چون لباست به روي چادر من

هر كسي پا گذاشت حتي نعل

 

دهنت را خودت بگو چه شده؟

تهِ شمشير خورده اي يا نعل؟

(علي اكبر لطيفيان)

اين روضه در حال و هواي عاشورايي خوانده و حق روضه ادا شود. در غير اينصورت مديون هستيد

گودال

    سالار زينب(س)

سر ِعمامه و عبايت نَه

بود دعوا براي پيرُهنت

دستهايم بريد وقتيكه

تيغ را ميكشيدم از بدنت

****            

كربلايت چه كرده ميبيني؟؟؟

كه به پيشاني ام پُر از چين است

بعد از اين گريه اي نميشنوم

گوشم از تازيانه سنگين است

(حسن لطفي)

خواهشاً اين روضه در حال و هواي عاشورايي خوانده و حق روضه ادا شود.در غير اينصورت مديون هستيد

گودال

   سالار زينب(س)

آخان ستاره لر سنون

قالان ستاره لر منيم

بوغازي پاره لر سنون

قولالقي پاره لر منيم

(شاعرش را نميشناسم)

با تشكر فراوان از برادر عزيزم جناب آقاي"امير بزازي"

گودال

        صل الله عليك يا مظلوم

روایت است كه چون تنگ شد بر او میدان 

فتاده از حركت ذوالجناح وز جولان 

 

هوا ز بادِ مخالف چو قیرگون گردید

عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید

 

نه ذوالجناح دگر تابِ استقامت داشت

نه سیدالشهداء بر جدال طاقت داشت

 

كشید پــا ز ركـاب آن خلاصه ی ایجاد

 به رنگ پرتو خورشید ، بر زمین افتاد

 

بلند مرتبه شاهی ز صدر ِ زین افتاد

اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد

(مُقبل كاشاني)

گودال

                 يا مظلوم

هزار بار تنت جا به جا شد و ديدم

سرت جدا شد و رَختَت جدا شد و ديدم


لبت كه تشنه شد و خشك شد به هم چسبيد

به زور ِ نيزه دهان تو وا شد و ديدم


حسین جان گره معجر مرا شل کرد

همین که پیرهنت نخ نما شد و دیدم

 

سر تو نیزه و شمشیر ها گره خوردند

شلوغ بود و صدا در صدا شد و دیدم

(علي اكبر لطيفيان)

گودال

            يا مظلوم

پيروهن ، تن ، بدن ، برادر ِمن

يوسفم خرج چند گرگ شده

اين كه وضع گلو بريدن نيست

رگ رگت كوچك و بزرگ شده

(شاعرش را نميشناسم)

خواهشاً اين روضه در حال و هواي عاشورايي خوانده و حق روضه ادا شود در غير اينصورت مديون هستيد

با تشكر فراوان از برادر عزيزم"حامد جولازاده"

گودال

               يا مقطع الاعضا

دیگر رمق به پیکر و تابی به تن نداشت

جایی نخورده زخم به روی بدن نداشت

جز مادری شکسته به هنگام قبض جان

شاه غریب و کشته ي دور از وطن نداشت


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

گودال

      يا سيدنالعريان

بودم اما جلو نمي رفتم

شمر آنقدر بد دهن شده بود


تكه اي را ربود هر كس كه

روبه رو با حسين ِمن شده بود


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

گودال

            يا ذبيح العطشان

رحمي قرار نيست كه بر پيكرش كنند

پس تيغ ميكِشند كه زخمي ترش كنند

 

از آب هم مضايغه كردند آمدند

سيراب از سرابِ دم ِ خنجرش كنند


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

گودال

 سالار زينب حسين جان

اي عزيزم حبيبِ من جانم

من بديدم كشيد عبايت را

ديدم از دردِ خنجري كهنه

ميكشيدي به خاك پايت را

(شاعرش را نميشناسم)

اين روضه در حال و هواي عاشورايي خوانده و حق روضه ادا شود

گودال

                يا مظلوم

بر پیکر تو، حرامی پست نشست

در حین جدا کردن سر، مست نشست

با خون خدا، چه بی ادب تا کرده

تا آن دم آخر، که نفس هست نشست

***

در مقتل تو، سنگدلان رخنه زدند

با تیر و کمان و نیزه و دشنه زدند

بر جسم مبارک عزیز زهرا

فریاد که اینان، همه بی وقفه زدند

(محمد مهدي عبداللهي)

با سپاس فراوان از ذره پروري هاي سرور گرامي جناب آقاي "محمد مهدي عبداللهي"

گودال

             يا مظلوم

قاتلت سر بريد وقتي كه

سينه ي نيزه خورده ات حس داشت

قاتلت رفت با سرت آمد

حنجر تو هنوز خس خس داشت

(شاعرش را نميشناسم)

اين روضه در حال و هواي عاشورايي خوانده و حق روضه ادا شود

با تشكر فراوان از وبلاگ وزين"حديث اشك"

اربعين

       صل الله عليك يا مظلوم

هجران بهانه ايست براي وصال ها

بهتر شده ست از بركات تو حال ها

از ياد رفته است جراحات بال ها

با عمه راحت است تمام خيال ها

 

عمه نگو كه فاطمه ي كربلا بگو

عمه نگو حسين بگو مرتضي بگو


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

گودال

              سيدنا العطشان

باز و بسته نكن اينقدر لبت را پي آب

آب اگر بود به شش ماهه ي تو ميدادند

(علي اكبر لطيفيان)

گودال

        سالار زينب حسين جان

يادش به خير موي تورا شانه ميزدم

افتاده دست شمر چرا خاطرات من؟

(علي اكبر لطيفيان)

باتشكر فراوان از سرور گرامي جناب آقاي "هادي وصال"

گودال

              امان از دلِ زينب(س)

دوتدي شمرين خنجريندن زينب حيدر نشان

زوريلن شمر ستمگر خنجره وردي تكان

عمه وين بارماخلاري دوغراندي يا صاحب زمان

(حسيني"سعدي زمان")

باتشكر فراوان از برادر بزرگوارم جناب آقاي"امير بزازي"

معني شعر:خانم زينب(س)وقتي از خنجر شمر(لعنة الله عليه)گرفت ، شمر ستمگر با زور خنجرش را تكان داد ، يا صاحب الزمان(عج)انگشتان عمه ات بريده شد.

اللهم عجل لوليك الفرج

مرثيه امام صادق (ع)

            يا مقطع الاعضا

دیدند چگونه دل ز علی اکبرش برید

دل از برادرش یل آب آورش برید

 

در پشت خیمه گریه کنان شاه کربلا

دیدند چگونه دل ز علی اصغرش برید


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

وداع

           يا حسين(ع)

چگونه صبر کنم رفتن تورا بینم

نوای وا عطشا گفتن تورا بینم

 

در این طرف تو صدا می زنی «انا المظلوم»

جواب......هلهله دشمن تورا بینم


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

گودال

          يا مظلوم يا اباعبدالله

من نگفتم كه شوي بي پر و بي بال نرو؟

زير سُم ها شود عضو عضو ِ تو پامال نرو؟

تو اگر نيزه خوري ميروي از حال نرو؟

به خدا گير مي افتي ته گودال نرو؟

 

دوره كردند تورا از روي زين افتادي

ديدم از دور چگونه به زمين افتادي


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

گودال

        صل الله عليك يا مظلوم

بگو چكار كنم بيش از اين تكان نخوري

بگو چكار كنم از سنان،سنان نخوري


بگو چكار كنم من؟ بگو چكار كنم؟

كنار شمر بمانم و يا فرار كنم؟


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

گودال

           يا مقطع الاعضا

لشگر آن دم كه بر سرش ميريخت

همه اعضاي پيكرش ميريخت

لحظه اي كه سرش جدا ميشد

واي ، دندان ز حنجرش ميريخت

(رضا فراهاني)

اين روضه در حال و هواي عاشورايي خوانده و حق روضه ادا شود

با تشكر از لطف بي اندازه ي سرور عزيزم جناب آقاي "رضا فراهاني"

گودال

          يا سيدناالغريب

تو را با خشكي ِ لب ذبح كردند

به پيش چشم زينب ذبح كردند

تورا با سُمِّ مركب زجر دادند

تورا چه نامرتب ذبح كردند


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....

ادامه نوشته

گودال

       لايوم كيومك يا اباعبدالله

کوتاه کن کلام ... بماند بقیه اش

مرده است احترام ... بماند بقیه اش

 

از تیرهای حرمله یک تیر مانده بود

آن هم نشد حرام ... بماند بقیه اش

 

هر کس که زخمی از علی و ذوالفقار داشت

آمد به انتقام ... بماند بقیه اش


ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب....

ادامه نوشته

گودال

                 يا مقطع الاعضا

دل پر از زخم ، نفس زخم ، رگ حنجر زخم

گوشه اي درته گودال لب خنجر زخم

 

آسمان پر شده از سر ، سر بر نيزه شده

پيکري روي زمين بي سر و  سرتا سر زخم

 

نيزه و تير و سنان ها همه هم دست شدند

پس تني ماند اگر ، ماند ز يک لشگر زخم

 

فقط از اسب زمين خوردن او کافي بود

پس چه آورده به روز جگر مادر زخم؟

 

خواهرش معجر اگر داشت به زخمش مي بست

اين همه خاک نمي ريخت به سر ، برهر زخم

 

زخم طفلان همه اش زير سر آتش بود

خيمه مي سوخت و شد همدم خاکستر زخم

 

خون ِ بر چوبه ي محمل چقَدَر معنا داشت

سر که بي سايه ي سر ماند ، همان بهتر زخم

(علي ناظمي)