سالار زينب(س)

آخر نشد كه عقده از اين دل درآورم

موي تورا ز پنجه ي قاتل درآورم

گفتم كه نيزه را ز مقابل در آورم

جسم تورا ز چنگ اراذل درآورم

 

گودال تنگ و پيكر تو ريز ريز شد

با يك لباس چكمه ي قاتل تميز شد

 

هركس دويد گوشه ي گودال برنگشت

پيراهن از كشاكش جنجال برنگشت

در زير نعل ها تن پامال برنگشت

چشم كسي ز غارت خلخال برنگشت

 

خنجر را كشيد و زني التماس كرد

يك زن به مرد بد دهني التماس كرد

(شاعرش را نميشناسم)

اين روضه در حال و هواي عاشورايي خوانده و حق روضه ادا شود.در غير اينصورت مديون هستيد