گودال
سالار زينب(س)
آخر نشد كه عقده از اين دل درآورم
موي تورا ز پنجه ي قاتل درآورم
گفتم كه نيزه را ز مقابل در آورم
جسم تورا ز چنگ اراذل درآورم
گودال تنگ و پيكر تو ريز ريز شد
با يك لباس چكمه ي قاتل تميز شد
هركس دويد گوشه ي گودال برنگشت
پيراهن از كشاكش جنجال برنگشت
در زير نعل ها تن پامال برنگشت
چشم كسي ز غارت خلخال برنگشت
خنجر را كشيد و زني التماس كرد
يك زن به مرد بد دهني التماس كرد
(شاعرش را نميشناسم)
اين روضه در حال و هواي عاشورايي خوانده و حق روضه ادا شود.در غير اينصورت مديون هستيد
+ نوشته شده در جمعه چهاردهم مهر ۱۳۹۱ ساعت 16:8 توسط رضا قرباني
|
(ابد والله يازهرا ما ننسا حسينا)