يا مظلوم

رفته صبر از کَفَم این حال نمی‌فهمم چیست

عمق این فاجعه صد سال نمی‌فهمم چیست


در سرم هست از او طرح ِ سری خون‌آلود

من که نقاشی و تمثال نمی‌فهمم چیست


درکَم از اوست همین قدر که شد ذبح ِ عظیم

باقی ِ روضه يِ‌ گودال نمی‌فهمم چیست


کشتن تشنه‌یِ زخمی عمل ِ سختی نیست

بر سرش این همه جنجال نمی‌فهمم چیست!


سر کجا رفته و انگشتر و انگشت کجاست؟

بسمل کَنده پر و بال نمی‌فهمم چیست


نحر ِ این سر که خودش جایزه دارد، دیگر

غارتِ خیمه و اموال نمی‌فهمم چیست


زره و خوود و سپر باز هم ارزش دارد

غارتِ چادر اطفال نمی‌فهمم چیست!!!


بین گودال و شلوغیش تنش خُرد شده

نعل آوردن و پامال نمی‌فهمم چیست

(محمد رسولي)

با تشكر فراوان از برادر بزرگوارم جناب آقاي "سيد باقر سيدي زاده"