گودال
يا مقطع الاعضا
همه ي خونِ دلش از جگرش بيرون زد
غم او لحظه ي قتل پسرش بيرون زد
آن چنان نيزه فرو رفت ميان تن او
در بدن رفت ولي بيشترش بيرون زد
زخم شمشير عميق است نه اندازه ي تير
تير بر سينه نشست از كمرش بيرون زد
قاتلش را وسط هلهله ها زينب ديد
كه ز گودال به همراه سرش بيرون زد
وقت غارت كسي آمد زرهش را دزديد
ديگري خنده كنان با سپرش بيرون زد
وقت دفن ِتن صدپاره اش از بين حصير
قسمتي از بدن مختصرش بيرون زد
(جواد پرچمي)
لطفاً اين روضه در حال و هواي عاشورايي خوانده و حق روضه ادا شود
+ نوشته شده در جمعه سیزدهم مرداد ۱۳۹۱ ساعت 22:18 توسط رضا قرباني
|
(ابد والله يازهرا ما ننسا حسينا)