مرثيه حضرت محسن(ع)
يا محسن ابن علي (ع)
کاش
در پشت در سوخته مسمار نبود
خانه
در سیطره ی افعی و کفتار نبود
مثل
شمشیر پدر بودی و در بند غلاف
آه
افسوس دمی فرصت پیکار نبود
مرد
و مردانه به پای پدرت جان دادی
کارت
ای مرد کم از میثم تمّار نبود
شک
ندارم که به جز مادرت آن لحظه ی شوم
هیچکس
مثل تو در شهر ، علی وار نبود
هیچکس
مثل تو از مردم نامردم شهر
اینهمه
دلزده و خسته و بیزار نبود
آنقدر
خسته که بی آمدنی پر بزنی
آنقدر
خسته که یک فرصت دیدار نبود
درد
این شهر فقط بغض علی بود و علی
عادت
کهنه ی این خطه جز انکار نبود
مادرت
گفت: منم! دختر پیغمبرتان
گوش
وامانده ی این خطه بدهکار نبود
پشت
در خواست که خیبرشکنش حفظ شود
عشق
میسوخت ولی باز کسی یار نبود
ثلث
سادات جهان کم شد و پروانه شدی
کاش
در پشت در سوخته مسمار نبود
کربلا
جلوه ی هفتاد و سه تن بود اگر
هیزم
و میخ در و آتش و دیوار نبود...
(محسن کاویانی(
باتشكرفراوان از جناب آقاي كاوياني براي ارسال اين شعر جانسوز
(ابد والله يازهرا ما ننسا حسينا)