امان از دل زينب(س)
اي يزيدِ بي حيا از رويِ بغض و كينه ات
خيزران بر روي لبهايِ حسين من مزن
چوبِ خود بردار از پيشاني ِ زخمي ِ او
لطمه بر اسمايِ حُسنايِ حسين من مزن
ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....
صل الله عليك يا سيدنالمظلوم
خانه ای که سردر ِ آن جایِ چوب پرچم است
چارچوبش تکیه گاهِ بانویی قامت خم است
هم چو سلمان اندرونی رفتن ِ این خانه ها
رزق ِ هرکس نیست حرفِ محرم و نامحرم است
ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....
يا مظلوم
محكم به سينه ام بزن اي دست شرم كن
با سُمِّ اسب سينه زني ميكند حسين
(علي صالحي)
امان از دل رباب (س)
دور تا دورم نشستند و نگاهم ميكنند
اينقدر ناخن نكش دارم خجالت ميكشم
(علي اكبر لطيفيان)
يا سيدنالعطشان
واي اگر از دو لبش شِكوه به معبود كُنَد
اگر اسپند بريزي به لبش دود كُنَد
(شاعرش را نميشناسم)
با تشكر فراوان از برادر عزيزم " امير بزازي"
يا حسين(ع)
يا صاحب الزمان كم ِ مارا قبول كن
امسال هم محرم مارا قبول كن
( شاعرش را نميشناسم)
با تشكر از برادر عزيزم جناب آقاي "حامد جولا زاده"
يا امام رضا(ع)
دوباره ضامن من ميشوي امام رئوف؟
عجيب در سفر ِكربلايِ خود گيرم
(شاعرش را نميشناسم)
با تشكر از سرور گرامي جناب آقاي "امير علوي"
بأبي أنت و اُمي يا اباعبدالله
خيرش قبول گريه كنم كرد عاقبت
شيري كه با محبتِ طفل رباب داد...
(شاعرش را نميشناسم)
يا حسين (ع)
از كرب و بلا به سويِ دربار ِ يزيد
مجموعه يِ قتلگاه را ميبردند
(شاعرش را نميشناسم)
با تشكر از سرور گرامي جناب آقاي "محمد محبي"
اللهم الرزقنا كربلا
اربعين كرب و بلا لذتِ ديگر دارد
تا به كِي قسمتِ ما دعوتِ جانان نشود؟!!!
هر كسي گفت حسین نام ِ دگر را نبرد
هیچ ذکری به خدا ذکر حسین جان نشود
دردِ ما داغ ِ حسین است دوایش گریه ست
با طبابت جگر ِ سوخته درمان نشود
گریه یِ چشم مرا فاطمه باید بخَرَد
اشک کالایِ گرانیست که ارزان نشود
(شاعرش را نميشناسم)
يا رضيع الحسين (ع)
دست را بر طناب میگیرد
بچه را از رباب میگیرد
دست و پا میزند علی اصغر
خیمه را اضطراب میگیرد
ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....
امان از دل زينب(س)
دارد شروع ميشود الشام شام شام
زخم ِ زبان و هلهله و مجلس حرام
سنگيني ِ نگاهِ بدِ هرزه چشم ها
زينب، لباس ِ پاره و بازار و ازدحام...
(سيد پوريا هاشمي)
كل يوماً عاشورا...
دير از ره آمدي و زود رفتي ماهِ عشق
يازده ماهِ دگر بايد به راهت چشم دوخت...
(سيد پوريا هاشمي)
يا اباعبدالله (ع)
هر چه خیر و برکت از بالا به ماها میرسد
ابتداءً زیر ِ دست تو به امضا میرسد
کم اگر آید به درگاهت زیادش می‌کنند
قطره دریا میشود وقتی به دریا میرسد
ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....
يا مظلوم
بنا نبود کسی پیکر تو را ببرد
عبای کهنه ی پیغمبر تو را ببرد
بنا نبود کسی نیزه بی هوا بزند
بنا نبود که بال و پر تو را ببرد
ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....
ابتاه يا حسين (ع)
بابا بیا که قلب من از غصه آب شد
کاخ ستم ز سیل سرشکم خراب شد
بابا بیا که در عطش شوق دیدنت
چشم کبود و مضطربم غرق خواب شد
ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....
امان از دل زينب(س)
پر می کشد دلم به تمنای نیزه ات
دنیای دیگری شده دنیای نیزه ات
جانی بده دوباره... به من نه، به دخترت
تا جان نیامده به لبش پای نیزه ات
ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....
يا حسين (ع)
بیشتر بُرد آن کسی که بیشتر پیشَت نشست
تا زمانی که تو بنشستی نشستن واجب است
بعد زهرا خواهرت خیر النساء عالم است
پس کنیز خواهرت بودن به هر زن واجب است
سینه اش بیت المحبت خانه اش بیت البکاء
احترامش بر ملائک هم یقیناً واجب است
قسمتی از خاکِ زیر پات را برداشتم
هر سحر بوسیدن این خاک بر من واجب است
(شاعرش را نمیشناسم)
چه زود تموم شد...
يا قتيل العبرات
دارد تمام میشود آقا عزای تو
کم گریه کرده ایم محرم برای تو
شبهاي آخر است گدا را حلال كن
اين هم بساطِ نوكر ِ بي دست و پاي تو
دارد چه زود سفره ي تو جمع می شود
هستم هنوز سائل ِ آب و غذای تو
مارا ببخش گريه ي سيري نكرده ايم
چشمانِ خشكِ ما خجل از اين عزاي تو
هر روز، روز ِ تو همه جا محضر شما
یعنی که هست هر چه زمین کربلای تو
میل ِ دوبارگيِّ بهشت آدمی نداشت
وقتی شنید گوشه ای از روضه های تو
کی دست خالی از در این خانه رفته است؟!
دستِ پُر است تا به قیامت گدای تو
تنها بلد شدیم تباکی کنیم و بس
گریه کند برای تو صاحب عزای تو
گریه کن تو حضرت زهراست والسلام
جانم فدای فاطمه و جانم فدای تو
تازه به شام میرسد از راه قافله
تازه رسیده نوبت تشت طلای تو
(شاعرش را نميشناسم)
(ابد والله يازهرا ما ننسا حسينا)