مرثيه حضرت زهرا(س)

                   كوچه

از هر طرفی که رهسپر می گشتم

پیش ضربات او سپر می گشتم


همراهم اگر نبود در کوچه حسن

تا خانه ي خود چگونه بر می گشتم

(شاعرش را نميشناسم)

هرگونه استفاده باذكر منبع مشكلي ندارد


مرثيه امام حسن مجتبي(ع)

      فراموشم نرفته

غم طفلی فراموشم نرفته

که بارغصه از دوشم نرفته


گذشته سالها از کوچه اما

صدای سیلی از گوشم نرفته

(شاعرش را نميشناسم)

هرگونه استفاده با ذكر منبع مشكلي ندارد

مرثيه حضرت زهرا(س)

 اللهم العن الجبت والطاغوت

فضه يا فضه برايم كار كن

بسترم را جانب ديوار كن


آنكه در كوچه رهم را بسته بود

خواهد از حيدر كنون اذن ورود


يك نفر گويد به او اي حيله گر

آن زماني را كه بودم پشت در


حرمُت من بَهر تو واجب نبود؟

آن زمان نَستاندي ام اذن ورود


حال هم بي حرمتي آغاز كن

با لگد درب سرايم باز كن


يك بَرِ پهلوي من بشكسته اي

سالم است اينور چرا بنشسته اي


بشكن اين پهلوي سالم مانده را

تا شود تكميل كارت بي حيا


يا اله العالمين هستي گواه

نيستم راضي من از اين روسياه

(حبيب الله موحد)

هرگونه استفاده با ذكر منبع مشكلي ندارد

مرثيه حضرت زهرا(س)

           پس زودتر برو...

با سينه ي شكسته علي را صدا مكن

اينگونه پيش من كفنت را سوا مكن


هفتاد و پنج روز ز من رو گرفته اي

امروز را بيا و از اين كارها مكن


من روزدم تو خنده به تابوت مي كني!!

اينگونه با دلي كه شكسته است تا مكن


پيراهن اضافه نداري عوض كني

پس بر لباس خوني خود اعتنا مكن


از اين طرف به آن طرف خانه پيش من

پيراهن حسين مرا جابه جا مكن


من بيشتر به فكر توام درد مي كشي

پس زودتر برو، برو فكر مرا مكن


هر قدر هم كه باز بگويم نرو بمان

بي فايده است پس برو و پا به پا مكن


اصلا بيا بدون خداحافظي برو

حتي براي ماندن من هم دعا كن

(علي اكبر لطيفيان)

هرگونه استفاده با ذكر منبع مشكلي ندارد

مرثيه حضرت زهرا(س)

          يا زهرا(س)

آنانكه غريبي مرا ميديدند

بر دست علي كه بسته شد خنديدند


مانند قفس دور مرا بگرفتند

آنقدر زدند تا پرم را چيدند


وقتي كه گرفت شعله بر دامن من

خيلي حسن و حسين من ترسيدند


من نقش زمين ، علي ميان كوچه

طفلان غريب من به خود لرزيدند

(شاعرش را نميشناسم)

هرگونه استفاده با ذكر منبع مشكلي ندارد

مرثيه حضرت زهرا(س)

                  يازهرا(س)

با اين كه نا ندارد و قامت كمان شده

چون كوه پشت حيدر كرار مانده است


هر شب براي غربت و مظلومي علي

تا صبح گريه كرده و بيدار مانده است


از حالت نفس زدنش حدس ميزنم

چشمان ضرب ديده ي او تار مانده است


كمتر شده تورم پلكش  ولي هنوز

بر پيكرش جراحت بسيار مانده است


حتي نفس كه ميكشد آزار ميكشد

بدجور بين آن در و ديوار مانده است


از پارگي پيرهنش چند رشته نخ

با رنگ سرخ بر نوك مسمار مانده است


اي فضه لااقل تو جواب مرا بده

اين جاي پاي كيست به ديوار مانده است؟

(شاعرش را نميشناسم)

هرگونه استفاده با ذكر منبع مشكلي ندارد


مدح حضرت زهرا(س)

              يازهرا(س)

شب تاريك كنار تو به سر مي آيد

 نام زهرا به تو بانو چقدر مي آيد


آبرو يافته هركس به تو نزديك شده

خار هم پيش شما گل به نظر مي آيد


و نبوت به دوتا معجزه آوردن نيست

از كنيزان تو هم معجزه بر مي آيد


پاي يك خط تعاليم تو بانو والله

عمر صد مرجع تقليد به سر مي آيد


مانده ام تو ،اگر از عرش بيايي پايين

چه بلايي به سر اهل هنر مي آيد


مانده ام لحظه ي پيچيدن عطر تو به شهر

ملك الموت پي چند نفر مي آيد

(كاظم بهمني)

هرگونه استفاده با ذكر منبع مشكلي ندارد

مدح قمر بني هاشم(ع)

               سايه ي ارباب

در پيچ و تاب غيرت خود آب ميشوي

سقاي تشنه ، تشنه ي ناياب ميشوي


غصه نخور كه علقمه هم معرفت نداشت

تنها تويي كه معرفت ناب ميشوي


وقتي علي به شهر رسول خدا در است

حالا تو هم براي اخا باب ميشوي


پشت سر برادر خود راه ميروي

يعني تويي كه سايه ي ارباب ميشوي

(شاعرش را نميشناسم)

هرگونه استفاده با ذكر منبع مشكلي ندارد

مرثيه قمر بني هاشم(ع)

                يا عباس(ع)

هرچه تلاش كرد كه از جاش پاشود

دستي نداشت تا سبب اتكا شود


گفتند اگر بناست كه نزديك او شويم

بايد كه دستش از بدن او جدا شود


افتادنش ز اسب سبب شد كه چوب تير

در بين چشم بشكند و جابجا شود


انگار چشم ديدن اورا نداشتند

گفتند بايد اين بدن از هم جدا شود


جاي بدون زخم برايش نمانده بود

تا زخم ديگري روي آن جسم جا شود


ممكن نبود اينكه اباالفضل باشد و

پاي كسي به خيمه ي ارباب وا شود


بر نيزه ها نشست والّا نميگذاشت

زينب اسير طايفه اي بي حيا شود

(شاعرش را نميشناسم)

هرگونه استفاده باذكر منبع مشكلي ندارد

مدح سيدالشهدا(ع)

     صل الله عليك ياسيدناالغريب

تو ای عطشان دشت خون که هستی

که در هر قطره ي خونم نشستی


نه تنها روی دل سوی تو باشد

خدا هم عاشق روی تو باشد


نه تنها اوليا سرمست جامت

خدا هم عشق می ورزد به نامت


ملائک در عزايت گريه کردند

رسولان هم برايت گريه کردند


وحوش و جنيان ناله نمودند

زمين و آسمان هم گريه کردند


من از هر قطره ي آبی که نوشم

به ياد آن لب عطشان بجوشم

(سيد رضا مؤيد)

مدح سيدالشهدا(ع)

          تو حيران كه هستي؟

ای گردش چشمان تو سرچشمه هستی
ما محو تو هستیم، تو حیران که هستی؟


خورشید که سرچشمه زیبایی و نور است
از میکده چشم تو آموخته مستی


تا جرعه‌ای از عشق تو ریزند به جامش
هر لاله کند دعوی پیمانه به دستی


از چار طرف محو تماشای تو هستند
هفتاد و دو آیینه ي توحیدپرستی


وا کرد در مسجدالاقصای یقین را
تکبیره‌الاحرام نمازی که تو بستی


تا وا شدن پنجره هرگز نزدی پلک
تا خون شدن حنجره از پا ننشستی


ای کاش که گل‌های عطشناک نبینند
در دیده خود خار غمی را که شکستی


یک گوشه چشم تو مرا از دو جهان بس
ای گردش چشمان تو سرچشمه هستی

(محمد جواد غفور زاده(شفق))

هرگونه استفاده با ذكر منبع مشكلي ندارد

مرثيه حضرت زهرا(س)

               يازهرا(س)

 آنان که بر این خانه هجوم آوردند

در خاک نهال کینه را پروردند


در کعبه علی شکسته بتها شان را

اکنون به درِ خانه تلافی کردند


***

خون است که روی خاک و خشت افتاده است

داغ است به قلب سر نوشت افتاده است


خیزید وفرشته را به بیرون ببرید

آتش به در باغ بهشت افتاده است


(جواد محمد زماني)

هرگونه استفاده با ذكر منبع مشكلي ندارد

مرثيه قمر بني هاشم

             تصوير پدر

بايد بخورد برادرت روي زمين

وقتي كه شكسته كمرت روي زمين


از عرش كشانده اي بَرَت فاطمه را

قربان تو و اين هنرت روي زمين


تصوير نداري ولي قبلا بودي

تصوير حضور پدرت روي زمين


گفتم كه خدا به داد زينب برسد

افتاد همين كه پيكرت روي زمين

(شاعرش را نميشناسم)

هرگونه استفاده با ذكر منبع مشكلي ندارد

مدح سيدالشهدا(ع)

                  يا حسين(ع)

از هرچه و هست و نسيت دگر بي نياز شد

دستي كه پيش دست كريمان دراز شد


در لطف با گدا ، چه كسي بهتر از حسين؟

لب تر نكرده ايم در اين خانه باز شد


حيّ علي الكريم كه وقت تصدق است

يا ايهاالعقيق ، ركوع نماز شد


آري ز سجده بر گلِ آدم شفا نيافت

فطرس ز خاكبوسي تو پاكناز شد


كشتي تو پُر است، ز كشتي شكستگان

اين رحمت شماست كه دريا نواز شد


گفتند گريه پاي تو ، معراج ميبرد

يك قطره اشك بال شد و در فراز شد


گفتند مرگ را، چو به بازي گرفته بود

با اشتياق عشق ، تنت زخم باز شد


اي ني سوار ، زينب تو چاره اي نداشت

بي تو سوار بر شتر بي جهاز شد

(علي ناظمي)

هرگونه استفاده با ذكر منيع مشكلي ندارد)


مرثيه قمر بني هاشم

              از جا بلند شو

افتاده ای برای چه از پا ؟ بلند شو

خوردم زمین کنار تو ، از جا بلند شو



لشکر به قامت خم من خنده می کند

شد علقمه محل تماشا ، بلند شو



لب تشنه اصغرم دگر از حال رفته است

گوید رباب : حضرت دریا بلند شو



مادر فتاد روی زمین گفت : یا علی

تو هم به اسم اعظم بابا بلند شو



یک جور می دهیم جواب سکینه را

باشد ، بیا به خیمه تو حالا ، بلند شو



من قول می دهم که به رویت نیاورد

که خالی است مشک تو سقا ، بلند شو



اکنون که خوانده ای تو برادر حسین را

خواهر بگو به زینب کبری ، بلند شو



ام البنین نیامده زهرا که آمده

بی دست من به خاطر زهرا بلند شو

(رضا رسول زاده)

هرگونه استفاده با ذكر منبع مشكلي ندارد


مرثيه قمر بني هاشم(ع)

                رفتي عمو.....

وقتي كه روي اسب فرازت فرود شد

ناگه قيام قامت بابا قعود شد


آمد عمود و بر سر بي خود تو نشست

اين ضربه منتهي به سقوط عمود شد


دستم به جاي دست تو بايد قلم شود

من مشك داده ام كه مسير تو رود شد


آن گونه هاي سرخ پس از رفتنت ببين

اينگونه خاكي و زخم و كبود شد


اسپند روي آتش خيمه است مادرم

گهواره كُل آرزويش بود كه دود شد


مردي كه ترس نام تورا داشت بعد تو

مردي كه گوشواره ي من را ربود شد


رفتي و روزگار حرم فرق كرده است

در سرنوشت اگرچه اسارت نبود شد

(سيد محمد حسيني)

هرگونه استفاده با ذكر منبع مشكلي ندارد

مرثيه قمر بني هاشم(ع)

                رفتي عمو.....

نقاش اسب را كه زمينگير مي كشد

يا چهره ي عموي مرا پير مي كشد

 

بي آب، مشك را و علم را بدون دست

يا چشم را حوالي يك تير مي كشد

 

از لا به لاي نيزه و از لا به لاي تير

كفتار را به سينه ي يك شير مي كشد

 

موضوع قصه چيست چه خوابي است ديده ام؟

احساس مي كنم كمرم تير مي كشد...

 

بايد كه خون گريست زمين ناله مي كند

يك دشت را براي تو پُر لاله مي كند

 

پيشاني ات نگاه مرا خيره مي كند

آبي آسمان مرا تيره مي كند

 

با مشك روي دوش به ما فكر مي كني

با دست و سر به دين خدا فكر مي كني

 

يا فكر مي كني كه حسين است و بعد از آن

تنها، علي ميان حنين است  و بعد از آن

 

اين شام آخر است و صليب است و بعد از آن

صد خنجر است و حنجر سيب است و بعد از آن           

 

بايد كه خون گريست زمين ناله مي كند

يك دشت را براي تو پُر لاله مي كند

 

رفتي عمو كه خيمه ي مان بي عمود شد

رفتي قيام عمه، عمو جان، قعود شد

 

دشمن چه كرد بعد تو، خط و نشان كشيد

رفتي عمو كه گونه ي خيسم كبود شد

 

مردي كه ترس نام تو را داشت، بعد تو

مردي كه گوشواره ي ما را ربود شد

 

در قلب خسته خون تو جريان گرفته است

آغاز قصه رنگ ز پايان گرفته است

 

بايد كه خون گريست زمين ناله مي كند

يك دشت را براي تو پُر لاله كي كند

(امیر تیموری)

هرگونه استفاده با ذكر منبع مشكلي ندارد

 

مرثيه قمر بني هاشم

             يا عباس(ع)

از شط خبر رسیده که سقا نیامده

ماه منیر خیمه ز صحرا نیامده

 

هرگز کسی که تیغ کشد بر تو ای عمو

تا این زمان هنوز به دنیا نیامده

 

تیر سه شعبه ای و عمودی و نیزه ای

با خود ببر که حرمله تنها نیامده

 

من بی حسین فاطمه آبی نمی خورم

این کارها به بچه ی زهرا نیامده

 

ای آب اگر رقیه سراغ مرا گرفت

حتماً به او بگو که به اینجا نیامده

 

حتما به او بگو که به این نام واین نشان

شخصی برای آب به دریا نیامده

 

اصلاً بیا و پیشقدم شو خودت برو

برو به سمت خیمه ی او تا نیامده

 

ای علقمه بگو که چه دیدی که سالهاست

حال شما هنوز سر جا نیامده

 

بدرود بچه های عطش، بچه های عشق

یک مشک از آب علقمه به ما نیامده

(نادر حسینی)

هرگونه استفاده با ذكر منبع مشكلي ندارد

 

مرثيه قمر بني هاشم

         سقاي حرم عباس(ع)

پيش فرات اينهمه دريا چه ميكند؟

اين مشك روي شانه ي سقا چه ميكند؟


مبهوت مانده بود خداي فرشته ها

مهريه ي مدينه در اينجا چه ميكند؟


تنها به خاطر گُل روي سكينه است

دريايي التماس به درياچه ميكند


نزديك كردمت به لبم تا كه بنگري

روح بنفشه اي تو با ما چه ميكند


زخم عطش ضريح لبم را شكسته كرد

حاالا ببين كه بالب گلها چه ميكند؟

(علي اكبر لطيفيان)

هرگونه استفاده با ذكر منبع مشكلي ندارد


مرثيه حضرت زهرا(س)

          زير اين چرخ.....

منِ بيمار مداوا نكند خشنودم

غم طبيبم شده و مرگ بود بهبودم


لحظه اي نيست كه بي اشك نباشد چشمم

سروِ بشكسته ي خم گشته كنار رودم


گه ز حق مرگ طلب ميكنم و گه گويم

كاش مي بودم وغمخوار علي ميبودم


زير اين چرخ علي دوست تر از فاطمه نيست

سند معتبرم بازوي خون آلودم


من نفس ميزنم و او كف افسوس به هم

من چسان گويم و او چون شنود بدرودم


اي عجل بهر عيادت بَرِ بيمار بيا

جز تو كس نيست كه در دهر كند خوشنودم

(علي انساني)

هرگونه استفاده با ذكر منبع مشكلي ندارد

مرثيه حضرت علي اكبر علي السلام

((زيباترين مثنوي اي كه تابه حال خوانده ام.لطفا تا آخر بخوانيد))

          صعود و نزول

چون ز فرق اكبر اندر كارزار

معني شق القمر شد آشكار


ارغواني گشت مشكين سنبلش

ريخت روي نرگس و برگ گلش


موي او تا شد ز خونش لاله فام

طرّه اش را شد سيه روزي تمام


هرچه تير آمد به جسمش در نبرد

جاي آن چشمي شد و خون گريه كرد


بر جراحاتش كه جاي شرح نيست

با هزاران ديده جوشن ميگريست


هرچه او از تشنگي بيتاب بود

تيغش از خون عدو سيراب بود


آنچه دشمن كرد با وي در نبرد

صدمه ي باد خزان با گل نكرد


بس كه خون از هر رگش جوشيده بود

سَرو از گل ، پيرهن پوشيده بود

******

ادامه شعر در ادامه مطلب......
ادامه نوشته

امام زمان(عج)

     اللهم عجل لوليك الفرج

ديگر شده ام دچار وسواس بيا

بدجور به عصر جمعه حساس بيا


گفتي به عموي خود ارادت داري

اين بار قسم به دست عباس بيا

(شاعرش را نميشناسم)

هرگونه استفاده با ذكر منبع مشكلي ندارد

((باتشكر فراوان از برادر گرامي جناب آقاي امير بزازي براي ارسال اين شعر))


مرثيه قمر بني هاشم

               يا باب الحوائج

اى كه خاك قدمت سرمه ي چشم تر من

 كن قدم رنجه بيا پاى بنه بر سر من


 خانه زاد توام اى سرور اقليم وجود

 افتخار است بگويى تو اگر نوكر من


 پدرت از نجف آمد، توهم از خيمه بيا

 كن خلاص از غم حسرت دل غمپرور من


 حسرتم بود ، نبود، امّ بنينم به كنار

 مادرت فاطمه آمد عوض مادر من


 دستم افتاد و نگون گشت علم غرقه به خون

 واژگون گشت ز مركب چو علم پيكر من


 اى پناه همه مظلوم ز پا افتاده

 وقت آن است كه دستى بكشى بر سر من


 دستگير همه وامانده ، بيا دستم گير

 از ره لطف ، فشان آب بر اين آذر من


 نگران توام اى شاه كه جان بسپارم

 خنجر قاتل دون آمده بر حنجر من


 شاهبازت به كف كركس دون افتاده

 دست تقدير بر افكنده ز تن شهپر من


 مى نمودم به سوى خرگه سلطان پرواز

 كوفيان گر ز ره كينه بكندند پر من


 بجز از ديدن وجه الله باقى رويت

 آرزوى دگرى نى به دل مضطر من


 نام تو در لب و، بر خاك همى مالم رخ

 مى نويسد به زمين نام تو چشم تر من


 دادن دست به عشقت چه لياقت دارد

 اى به قربان تو بشكسته سر اى سرور من


 من (حسينى ) نسبم ، چشم به دست كرمت

 خالى از قول اباطيل رود دفتر من


 همه ي عمرم ، به تو گفته ام آقا، مولا

 از ره لطف بگو نوكر من ، چاكر من

(حسيني)

هرگونه استفاده باذكر منبع مشكلي ندارد

مرثيه حضرت علي اصغر عليه السلام

              ياعلي اصغر(ع)

آنقدر توان در بدن مختصرت نیست

آنقدر که حال زدن بال و پرت نیست


بر شانه بینداز خودت را که نیفتی

حالا که توانایی از این بیشترت نیست


"فرمود: حسینم، به خدا مسخره کردند

گفتند:مگر صاحب کوثر پدرت نیست


گفتی که مکش منت این حرمله ها را

حیف از تو و دریای غرور پسرت نیست


حالا که مرا می بری از شیر بگیری

یک لحظه ببین مادر من پشت سرت نیست؟


تو مثل علی اکبری و جذب خدایی

آنقدر که از دور و برت هم خبرت نیست


آنقدر در آن لحظه سرت گرم خدا بود

که هیج خبر دار نگشتی که سرت نیست


این بار نگه دار سرت را که نیفتد

حالا که توانایی از این بیشترت نیست

(علی اکبر لطیفیان)

هرگونه استفاده باذكر منبع مشكلي ندارد

مرثيه حضرت علي اصغر عليه السلام

          ياعلي اصغر(ع)

کنون که حسرت پرواز فرصتم داده

برای بوسه ات ای تیر هستم آماده


گمان مبر که علی رفت و مادرش هم رفت

مرا رباب برای همین زمان زاده


برای بوسه زدن بر گلوی پارهٔ من

تمام عرش خدا هم به سجده افتاده


کسی ندیده کبوتر شبیه من این قدر

که نوع پر زدنش ساده، رفتنش ساده


نماز عاشقیَم را در آسمان خواندم

که دست های پدر بوده اند سجّاده


به نیزه دار بگویید قدری آهسته

مباد تا که بیفتد سرم در این جاده

(محسن ناصحي)

هرگونه استفاده باذكر منبع مشكلي ندارد

مدح قمر بني هاشم(ع)

              سقاي حرم

تا دست بسته بازکنی مشت آب را

داغت شکست هفت کمر پشت آب را


نقش هزار زلزله بر شط پدید شد

تا ریختی به روی زمین مشت آب را


دستت به آب لب نزد و لب به آب ، دست

حیران نهاده‌ای به لب انگشت آب را


از ساحل تو آب عطشناک می‌رود

در حسرت لب تو طمع کشت آب را


با آب دست و پنجه کمی نرم کرده، سخت

مالیده‌ای به خاکِ ادب پشت آب را

(سيد شهاب الدين موسوي)

هرگونه استفاده با ذكر منبع مشكلي ندارد

مرثيه حضرت علي اكبر علي السلام

            يا علي اكبر(ع)

ای کوکب همیشه ي خیمه ، سفر مکن

باشد برو ، ولی جگرم را خبر مکن


این قامت تو ، پیر شُدم تا بزرگ شد

دیگر به جان ِ عمّه مرا پیر تر مکن


جايی زمین بیفت، که عمّه نبیندت

این خواهر غریب مرا خون جگر مکن


از من مخواه جمع کنم پیکر تو را

هرگز چنین معامله ای با پدر مکن

(شاعرش را نميشناسم)

هرگونه استفاده باذكر منبع مشكلي ندارد

خانم رباب(س)

             علي لاي لاي

رباب است و خروش و خسته حالي

به دامن اشك و جاي طفل خالي


اگر گهواره را پس داده بودند

دلش خوش بود با طفل خيالي

(علي انساني)

هرگونه استفاده با ذكر منبع مشكلي ندارد

مرثيه حضرت علي اصغر عليه السلام

       يا باب الحوائج

پدر با كودكي پرپر نشسته

به روي خاكها مادر نشسته

رباب اين را فقط تكرار ميكرد

سه شعبه دارد و تا پر نشسته

*****

ز چشمت رفته كم كم سو بميرم

چكد خون از سر گيسو بميرم

خدا رحمي كند مادر نبيند

سرت يكسو تنت يكسو بميرم

*****

ز داغت تير هم گريان شد اي واي

نفس در سينه ات سوزان شد اي واي

خدا را شكر دستم زير سر بود

سرت از پوست آويزان شد اي واي

*****

گلو بوسيدم و ديدم ندارد

چنان زخمي زده مرهم ندارد

بميري حرمله با چشم ديدم

كه تير تو كم از نيزه ندارد

*****

كسي چون من گل پرپر نبيند

گلوي پاره ي اصغر نبيند

به دست خويش كندم قبر اورا

كه اين قنداقه را مادر نبيند

*****

غريبي پايِ اقبال تو ميگشت

عطش گرد پر و بال تو ميگشت

خودم ديدم كه پشت خيمه اي واي

كسي با نيزه دنبال تو ميگشت

*****

مسلمانند ، اما گَبر هستند

همه خندان ولي بي صبر هستند

گهي با پنجه و گاهي به نيزه

همه مشغول نبش قبر هستند

*****

پريده رنگ و چسبيده زبانت

عطش افتاده با تاول به جانت

مخند اينگونه شيرينم به بابا

كه خون ميريزد از چاك لبانت

*****

رُخت از بوسه اي بي گاه ميسوخت

نه تنها بوسه از يك آه ميسوخت

چه كرده آفتابِ گرم حتي

رُخت در زير نور ماه ميسوخت

*****

(شاعرش را نميشناسم)

هرگونه استفاده با ذكر منبع مشكلي ندارد


مرثيه حضرت علي اصغر عليه السلام

              يا عطشان

اي يگانه كودك يكتا پرست

وي به طفلي مستِ صهباي الست


گرچه شير مادرت خشكيده است

شير رحمت از لبت جوشيده است


غم مخور اي آخرين سرباز من

غم مخور اي بهترين هم راز من


غم مخور اي كودك خاموش من

قتلگاهت ميشود آغوش من


غم مخور اي كودك دُردي كِشم

من خودم تير از گلويت ميكشم


در حرم زاري نكن از بهر آب

چون خجالت ميكشم من از رباب


ميبرم تا آنكه سيرابت كنم

از خدنگ حرمله خوابت كنم


مخفي از چشم زنان دلپريش

ميكَنم قبر تورا با دست خويش


صورتت را ميگذارم روي خاك

تا ز خاك آيد نداي عشق پاك

(شاعرش را نميشناسم)

هرگونه استفاده با ذكر منبع مشكلي ندارد