زير اين چرخ.....

منِ بيمار مداوا نكند خشنودم

غم طبيبم شده و مرگ بود بهبودم


لحظه اي نيست كه بي اشك نباشد چشمم

سروِ بشكسته ي خم گشته كنار رودم


گه ز حق مرگ طلب ميكنم و گه گويم

كاش مي بودم وغمخوار علي ميبودم


زير اين چرخ علي دوست تر از فاطمه نيست

سند معتبرم بازوي خون آلودم


من نفس ميزنم و او كف افسوس به هم

من چسان گويم و او چون شنود بدرودم


اي عجل بهر عيادت بَرِ بيمار بيا

جز تو كس نيست كه در دهر كند خوشنودم

(علي انساني)

هرگونه استفاده با ذكر منبع مشكلي ندارد