مدح اميرالمؤمنين علي عليه السلام
ايوان نجف عجب صفايي دارد...
كاظمين ِ ما نجف، مشهد نجف، مكه نجف
ميشود از اين حرم چندين حرم بيرون كشيد
(علي اكبر لطيفيان)
با تشكر فراوان از ذره پروري برادر بزرگوارم جناب آقاي"هادي وصال"
ايوان نجف عجب صفايي دارد...
كاظمين ِ ما نجف، مشهد نجف، مكه نجف
ميشود از اين حرم چندين حرم بيرون كشيد
(علي اكبر لطيفيان)
با تشكر فراوان از ذره پروري برادر بزرگوارم جناب آقاي"هادي وصال"
يا فاطمه بنت اسد(س)
دو عروسش فاطمه، نام خودش هم فاطمه
فاطمه بنتِ اسد چه افتخاري داشته
(علي اكبر لطيفيان)
با تشكر فراوان از سرور گرامي جناب آقاي"صادق طاهري"
ولدي...
مثل بهار مثل غزل آفريدمت
شعري شدي و با كلماتم خريدمت
از دست التماس كنار دلم بمان
مانند باد رفتي و ديگر نديدمت
ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....
ابتاه يا حسين(ع)
حاضرم پايِ سر ِ تو سر ِ خود را بدهم
جايِ پيراهن ِ تو معجر ِ خود را بدهم
سر ِ بابايِ من و خِشت محال است عمه
عمه بگذار كه اول پر ِ خود را بدهم
ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....
يا امام هادي(ع)
آستان خدا کمال شما
هفت پرواز زیر بال شما
با شما می شود به قرب رسید
ای وصال خدا وصال شما
گاه با آدم و گهی با نوح
بی زمان است سن و سال شما
مثل جبرئیل می شود بالم
با همین غوره های های کال شما
روزگاری ست در پی دلم آید
گر چه نا قابل است مال شما
بال ما را به آسمان ببرید
تا خداوند لا مکان ببرید
ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....
يا قاسم ابن الحسن (ع)
ای حسن زاده، حسن در حَسَنَت می بینم
روح ِ توحید میان سُخنت می بینم
روی لب های تو با نیزه نوشتند حسن
خطِّ کوفی به عقیق یَمنت می بینم
ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....
يا زينب كبري(س)
اي فداي دلِ منوّرتان
اي به قربان چشم كوثرتان
واي بر حال جبرئيل ، اورا
گر برانيد ، روزي از درتان
ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....
يا مسلم ابن عقيل (ع)
كوفه را با تو حسين جان سر و پيماني نيست
هرچه گشتم به خدا صحبت مهماني نيست
به خدا نامه نوشتم به حضورت نرسيد
آن چه مانده ست مرا غيره پشيماني نيست
ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....
امان از دل زينب (س)
هنوز نيزه نخورده ست پيكرت اما
از اين بدن ، جگرت گشت ارباً اربا تر
علي كه رفت كَانَه خيام خالي شد
درست اول كارت شدي تو تنها تر
***
نياز نديدي به خيمه برگردي
كنار اين بدنِ بندبند، بند شدي
به التماس نرفتي كنار از بدنش
همين كه دست به گيسم زدم بلند شدي
(علي اكبر لطيفيان)
اين روضه در حال و هواي عاشورايي خوانده و حق روضه ادا
شود.وگرنه مديون هستيد
يا زينب كبري(س)
تو گرفتاري و من از تو گرفتارترم
تو خریداري و من از تو خریدارترم
من که از نرگس چشمان تو بیمارترم
بخدا از همه غیر از تو جگردار ترم
امتحان کن که ببینی چقدر حساسم
بخداوند قسم شیرتر از عباسم
ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....
ابتاه يا حسين(ع)
برگ و برت دست كسي برگ و برم دست كسي
بال و پرت دست كسي بال و پرم دست كسي
خيرات كردن مال من خيرات كردن مال تو
انگشترت دست كسي انگشترم مال كسي
نه موي تو شانه شود نه موي من شانه شود
موي سرت دست كسي موي سرم دست كسي
بابا گرفتارت شدم از دو طرف غارت شدم
آن زيورم دست كسي اين زيورم دست كسي
رختت به دست حرمله رختم به دست حرمله
پيراهنت دست كسي و معجرم دست كسي
(علي اكبر لطيفيان)
با تشكر فراوان از برادر بزرگوارم جناب آقاي "مهدي بوربوري"
لبيك يا حسين(ع)
وقتي كتيبه هاي تو را ميزنم خوشم
جان خودت از اين به بعد ناخوشم نكن
(علي اكبر لطيفيان)
يا مظلوم
او قصد كرده از وطن برود
پنجمين رُكن ِ پنج تن برود
نكند بي حسين برگردي
نكند آبروي من برود
اين حسين است كه غريب شده؟!
كاش ميشد كه با حسن برود
او به هرحال ميشود عريان
چه نيازيست با كفن برود؟!
هرچه كردند جانِ معجر من
نگذار پيرُهن برود
نگذار نيزه يِ كُندي
جاي پهلو در دهن برود
قَسَمَت ميدهم اجازه نده
شمر با چكمه بر بدن برود
(علي اكبر لطيفيان)
با تشكر فراوان از برادر بزرگوارم جناب آقاي"حامد جولا زاده"
سالار زينب (س)
مانند مادرم چقدر ميخورم زمين
تو خورده اي زمين ، من اگرميخورم زمين
تو بي كسم شدي و منم بي كست شدم
از تل تورا نديدم و دلواپست شدم
مانند دختران تو طاقت نداشتم
گفتي نيا به جان تو طاقت نداشتم
بي سر نباش و بي سروسامان نكن مرا
حالا كه آمدم تو پشيمان نكن مرا
با ديدن تو چنگ به مويم زدم حسين
بالا سر ِ تو كاش نمي آمدم حسين
پنجاه سال خواهري ام را چه ميكني؟
احساس هاي مادري ام را چه ميكني؟
وقتي كه پيكر تو زمين گير ِ نيزه هاست
زينب تمام زندگي اش زير ِ نيزه هاست
خواهر بميرد آه دگر دست و پا نزن
تنگ است جات مادرمان را صدا نزن
(شاعرش را نميشناسم)
با تشكر از سرور گرامي جناب آقاي"مهدي بوربوري"
سالار زينب (س)
دارد سر از تن تو جدا ميكند چرا؟
از پشت گردنِ تو جدا ميكند چرا؟
چيزي نمانده پس به عقيله نگاه كن
تا آخرين نفس به عقيله نگاه كن
تكليف من پس از تو نگفتي چه ميشود؟
با سر اگر ز نيزه بيفتي چه ميشود؟
بگذار من كتك بخورم تو نفس بگير
تاوان هرچه موي سپيد است پس بگير
بگذار من كتك بخورم گريه كن حسين
از تو چگونه دل ببُرم گريه كن حسين
بگذار من كتك بخورم تو بلند شو
مثل لبت ترك بخورم تو بلند شو
آتش گرفت خيمه به جايي رسيد كار
سجاد ناله كرد عليكُنَّ بالفرار
(شاعرش را نميشناسم)
با تشكر فراوان از سرور گرامي جناب آقاي"مهدي بوربوري"
يا مظلوم
خوردي امروز نيزه فردا نَعل
نيزه هم چاره دارد اما نعل...
يك، دو، سه، چهار ... ده تا اسب
روي هم ميشود چهل تا نعل
هر كسي از تن ِ تو ميگذرد
شمر با پا و اسبها با نعل
پشت و روي تورا يكي كردند
چقدر جلوه دارد اينجا نعل
چون لباست به روي چادر من
هر كسي پا گذاشت حتي نعل
دهنت را خودت بگو چه شده؟
تهِ شمشير خورده اي يا نعل؟
(علي اكبر لطيفيان)
اين روضه در حال و هواي عاشورايي خوانده و حق روضه ادا شود. در غير اينصورت مديون هستيد
يا مظلوم
با احتیاط لاله ي ما را پیاده کن
عباس جان، سه ساله ي ما را پیاده کن
با احتیاط بار حرم را زمین گذار
زانو بزن وقار حرم را زمین گذار
ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....
يا مظلوم
عاشق آن است كه در محضر دلدادگي اش
نام معشوق بيارند و سرش را ببَرند
عاشق آن است اجازه بدهد هر شب و روز
هركجا صحبت شمع است پرش را ببَرند
سر ِ بازار شدن ارثيه ي عشاق است
خودش امروز و فردا پسرش را ببَرند
(علي اكبر لطيفيان)
يا امام رضا(ع)
ساعات طوفان،وقت جزر و مد رسیده
نبضم چه محکم میزند تا صد رسیده
آیا قبولم میکند یا نه؟ولی نه
اصلا چرا این فکرهای بد رسیده
اینجا تمام مهربانی مال آقاست
اینجا مگر بر سینه دست رد رسیده ؟
سوت قطار آمد،کسی در پشت در گفت:
ای جانمی جان اول مشهد رسیده
از کوچه قلبم تا حرم یکباره پر زد
ردّ پرم تا پرچم گنبد رسیده
طوفان عشقت شست و شو داده دلم را
چشم رئوفت آبرو داده دلم را
ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....
يا امام رضا(ع)
بالم شکسته بود و هوایی نداشتم
از دست روزگار رهایی نداشتم
بیهوده نیست عاشق گنبد طلا شدم
مشهد اگر نبود که جایی نداشتم
دردم زیاد بود و طبیبی مرا ندید
دردم زیاد بود و دوایی نداشتم
گفتم مگر امام رضا چارهای کند
ای وای اگر امام رضایی نداشتم
گفتند در حرم همه را راه میدهند
اصلاً بنای بیسروپایی نداشتم
میل تو بر دل آمد و میل گناه رفت
ورنه من از گناه اِبایی نداشتم
چندین شب است گریه شده کار من ولی
باز هم برات کرب و بلایی نداشتم
(علي اكبر لطيفيان)
سلام و عرض خاكبوسي.براي دسترسي به اشعار ولادت آقا علي ابن موسي الرضا(ع) به آرشيو مدحشان سر بزنيد.
ياعلي ابن موسي الرضا(ع)
هرچند بَدَم اگر كه بهتر نشدم
پيش كرم تو شاه گداتر نشدم
در بارگهت اگرچه نوكر نشدم
هرچند كه آهو و كبوتر نشدم
گر پا بدهي سگِ نگهبان توام
ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....
در اين شب جمعه همه اسيران خاك را ياد كنيد.التماس دعا
صل الله عليك يا اباعبدالله
سوختیم و شعله ی بال و پر ما شد بلند
فطرسی از گوشه ی خاکستر ما شد بلند
در تنزل کردن معشوق سیر عاشق است
عشق کوتاه آمد و زیر سر ما شد بلند
انس از ذکر شب عشاق هم واجب تر است
نیست عاشق هر کسی که از بر ما شد بلند
اشک وقتی میچکد هنگام معراج دل است
بخت ما در سایه ی چشم تر ما شد بلند
بی حسین بن علی خلقت بلا تکلیف بود
در پی کار خدا هم دلبر ما شد بلند
سینه ی ما منبر است آتش نمی سوزاندش
هر شب جمعه "حسین" از منبر ما شد بلند
احترام نام تو بر انبیاء هم واجب است
هر کجا حرف تو شد پیغمبر ما شد بلند
سائلانت بیشتر بازارگرمی می کنند
دست ما پُر بود و دست دیگر ما شد بلند
زحمت تو در حقیقت سربلندی همه ست
تو شدی نیزه نشین اما سر ما شد بلند
(علي اكبر لطيفيان)
با تشكر فراوان از برادر بزرگوارم جناب آقاي"امير رضا ترابيان"
يا زينب كبري(س)
مادر دهر نزائيد و نخواهد زائيد
آنكه را از سر اين آينه معجر بكشد
(علي اكبر لطيفيان)
با تشكر از سرور عزيزم جناب آقاي "هادي وصال"
خواهشاً دعا كنيد تا محرم زنده باشيم
ابد والله يا زهرا ما ننسا حسينا
آنقَدَر وقتي نمانده تا مُحَرم ، فاطمه
زحمتِ پيراهن ِ مشكي مارا ميكشيد؟
(علي اكبر لطيفيان)
با سپاس فراوان از استاد لطيفيان
يا زينب كبري(س)
نكند كوفه تو را پير كند
زير ِ پا چادر ِتو گير كند
نكند خنده به غمهات كنند
سر ِ بازار تماشات كنند
نذر كردم كه نريزد پَر ِ تو
دست گردان نشود معجر ِتو
(علي اكبر لطيفيان)
يا امام صادق(ع)
حتي در آن لحظه كه جسمش نيمه جان است
آقا به فكر ساعت و وقت اذان است
او سنگِ مارا نيمه شب بر سينه ميزد
آقاي ما از بس كه خوب و مهربان است
ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....
يا امام صادق(ع)
دارم براي رنگِ تنت گريه ميكنم
پايِ نفس نفس زدنت گريه ميكنم
باور كنيم حرمت تو مستدام بود؟
يا بردن تو بردنِ با احترام بود؟
باور كنيم شأن تورا رَد نكرده است؟
اين بد دهانِ شهر به تو بد نكرده است؟
گرد و غبار، روي تو اي يار ريختند
روي سر ِتو از در و ديوار ريختند
هرچند بين كوچه تنت را كشيد و بُرد
دستِ كسي به رويِ زن و بچه ات نخورد
باران تير و نيزه نصيب تنت نشد
دست كسي مزاحم پيراهنت نشد
اين سينه ات مكان نشست كسي نشد
ديگر سر تو دست به دست كسي نشد
(علي اكبر لطيفيان)
يا مظلوم
هزار بار تنت جا به جا شد و ديدم
سرت جدا شد و رَختَت جدا شد و ديدم
لبت كه تشنه شد و خشك شد به هم چسبيد
به زور ِ نيزه دهان تو وا شد و ديدم
حسین جان گره معجر مرا شل کرد
همین که پیرهنت نخ نما شد و دیدم
سر تو نیزه و شمشیر ها گره خوردند
شلوغ بود و صدا در صدا شد و دیدم
(علي اكبر لطيفيان)
بازگشت كاروان به مدينه
همه جا عطر ياس مي آمد
عطر ِ ياس پيمبر رحمت
خيمه ميزد به پشت دروازه
عابد اهل بيت با زحمت
ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....
يا حضرت رقيه (س)
بابا سرم تنم کمرم پهلویم پرم
یکی دوتا که نیست کبودی پیکرم
بیش از همین مخواه وگرنه به جان تو
باید همین کنار تو تا صبح بشمرم
ادامه ي شعر در ادامه ي مطلب.....