يا مظلوم

دمی که قافله از کربلا به راه افتاد

شرر به جان فلک زان شرار ِ آه افتاد


چنان شناختن پیکرش شدی مشکل

که نازدانه يِ او هم به اشتباه افتاد


سر تو بر سر نی آنچنان نشانه يِ نور

که دیگر از نظرم آفتاب و ماه افتاد


چنان به خیمه يِ ما حمله برد دشمن تو

که لرزه بر تن اطفال بی گناه افتاد


چگونه تاب بیارم که اندر این صحرا

به جسم بی سر ِ یارم مرا نگاه افتاد

(سيدرضا هاشمي)