يا علي اكبر ليلا(س)

ساقي بيا كه مشكلم آسان نميشود

جامي بريز باده كه پنهان نميشود

طوفانيم،رسيده ام از خم سبو كشم

با اين يكي دو جام كه طوفان نميشود

ما را خدا براي حسين آفريده است

اين بندگي حواله ي سلطان نميشود

ما از ازل خراب سبوييم و غير ما

مستي حريف اين مِي ِجوشان نميشود

ما عاشقيم ،عاشق ارباب زاده ايم

اين عاشقي نصيب سليمان نميشود

 

ساقي بيا و اين دل دلداده را ببين

جامي بريز و حضرت شهزاده را ببين 

 

از راه آمدي كه ز دل دلبري كني

ما سر فدا كنيم و تو هم سروري كني

قامت بلند باد كه اينجا دلي نماند

زلفت دراز باد كه غارتگري كني

اي از همه شبيه ترين بر رسول عشق

بايد به آل فاطمه پيغمبري كني

اي اولين علي،علي دوم حسين

بايد از اين به بعد علي پروري كني

اي جلوه ات شبيه ابالفضل بي بديل

بايد ميان معركه ها حيدري كني

 

پيغمبر دوباره ايل وتبار عشق

اي صاحب هميشگي ذوالفقار عشق

 

وقتي ميان معركه تكبير ميكشي

يك دشت را به پنجه ي تسخير ميكشي

چشم تو كافي است براي تمام خلق

واي از دمي كه قبضه ي شمشير ميكشي

زَهره كه هيچ، هر رجزت سينه ميدرد

وقتي كه نعره هاي نفس گير ميكشي

عقابهاي آسمان همه مبهوت مركبت

مي تازي و زبانه به زنجير ميكشي

اي سبط مرتضي تو علي را به كار زار

با ضربه هاي خويش به تصوير ميكشي

 

زيبا ترين تجسم خون خدا تويي

سر تا به پا تمامي كرب و بلاتويي

 

راه خدا به سمت تو و آسمان توست

حتي حسين چشم به راه اذان توست

همسايه ي هميشه ي معراج اهل بيت

جاي پيامبران همه در آستان توست

شيوا ترين مكبّر محراب مرتضي

نهج البلاغه تا به ابد خطبه خوان توست

ابرو كمان حضرت ارباب تا ابد

خورشيد كوچه گرد به طاق كمان توست

باب الحوائجي ِ تو مثل عموي توست

عباس مست جاذبه ي بي امان توست

 

بند دل حسيني و آرام زينبي

تو روضه ي نگفته ي هر شام زينبي

(شاعرش را نميشناسم)