مرثيه حضرت زهرا(س)
يا زهرا (س)
این پلک های خسته که بالا نمی رود
دست شکسته جز به تمنا نمی رود
لحظه به لحظه فاطمه از هوش می رود
بیرون ولی ز غُصه ي مولا نمی رود
شهر مدینه منتظر مرگ کوثر است
حتی کسی به دیدن زهرا نمی رود
تنها کلام فاطمه عجل وفاتی است
آمین مستمع ز چه بالا نمی رود
هر دم می گرفت سراغ بلال را
می گفت او به مأذنه آیا نمی رود
سخت است بین بستر خود جابجا شدن
این دنده شکسته دگر جا نمی رود
دیگر برای شِکوِه از این مردمان پست
سوی اُحُد حبیبه طاها نمی رود
قهر است فاطمه به خدا با تمام شهر
دیگر صدای گریه از اینجا نمی رود
گرچه نفس نفس زدنش هم به سختی است
چادر نماز از سر زهرا نمی رود
(شاعرش را نميشناسم)
+ نوشته شده در پنجشنبه هفتم اردیبهشت ۱۳۹۱ ساعت 21:2 توسط رضا قرباني
|
(ابد والله يازهرا ما ننسا حسينا)