اللّهم عجّل لولیک الفَرج والعافیه و النصر و اجعلنا مِن خیر انصاره

و اعوانه و شیعَته و المُستشهدین بَین یَدیه

 

بعد از گذشت این همه لیل و نهارها

تازه شدیم مثل همه بی قرارها

 

غفلت که همدم همه ی لحظه های ماست

کوتاه کرده دست مرا از نگارها

 

میل گناه در دل ما موج می زند

بیهوده نیست این همه دوری ز یارها

 

در این زمانه هیچ کسی فکر یار نیست!

یعنی گرفته آینه ها را غبارها

 

در راه وصل او قدمی برنداشتیم

جا مانده ایم گوشه ی تنگ حصارها

 

افعال خویش را همه توجیه می کنیم

با کثرت مشاغل و با این شعارها ...

 

این چه بساطی است که ما در می آوریم

بی حرمتی به او بُوَد این گونه کارها

 

دیدار یار لازمه اش پاکی است و بس

تقوا مداری است نشان عیارها

 

خواهیم اگر که او نظری هم به ما کند

باید شویم آینه ی مهزیارها

 

او را به حق پهلوی زهرا قسم دهیم

شاید نجاتمان دهد از گیر و دارها

(محمد فردوسي)