قتل الله قوماً قتلوك

الوداع گفت و رفت و بابا ماند

بين تن ها امام تنها ماند

 

سر ليلا هواي مجنون داشت

چشم مجنون به پاي ليلا ماند

 

موج ؛ مي خورد بر لب ساحل

موج برگشت و ... ليك دريا ماند

 

علي اكبر ، علي و اكبر شد

جمله رفت و حروف بر جا ماند

 

با زره رفت ؛ با عبا برگشت

تا قیامت همين ؛ معما ماند

 

خواهر آمد ؛ برادرش را بُرد

تكه هاي پيمبر اما ماند

 

پيكرش زير سم مركب و ... سر

... روي نيزه براي فردا ماند

* * *

بعد از اين ماجرا ، ته گودال

رمقي از حسين آيا ماند..!؟

(ياسر حوتي)