مدح حضرت رقيه(س)
يا حضرت رقيه (س)
با خنده ي خود صفاي دلها مي شد
آرامش ِ خاندانِ طاها مي شد
حنانه ترين دختر اين كاشانه
در كودكي اش مادر ِبابا مي شد
در جمع برادران خود تا ميرفت
ليليِ دل عترت ليلا مي شد
با لهجه ي شيرين خودش تا ميگفت
بابا بابا بابا غوغا مي شد
در پيش نگاه عمه و بابايش
هر لحظه شبيه تر به زهرا مي شد
وقتي كه به ديدن عمويش ميرفت
عباس به احترام او پا مي شد
پايش روي خاك قبل از آنكه برسد
زير قدمش بال ملك وا مي شد
مأمور نبود ورنه گر ميفرمود
تا كوفه تمام دشت دريا مي شد
صد حيف نشد بماند و رشد كند
ميماند اگر زينب كبري مي شد
(جواد حيدري)
+ نوشته شده در پنجشنبه بیستم مهر ۱۳۹۱ ساعت 6:12 توسط رضا قرباني
|
(ابد والله يازهرا ما ننسا حسينا)