لطفي كه كرده اي...

جانم فدای ناله ي واغُربَتایتان

شرمنده ام که زنده ام از روضه هایتان

 

کام مرا به تربت تو باز کرده اند

با شیر ِ مادرم شده ام مبتلایتان

 

لحظه به لحظه هر چه که دارم به عمر خویش

نذر دوباره دیدن کرب و بلایتان

 

اینجا مسیح می شود آنکس که گریه کرد

عیسی کجا و این نفس کیمیایتان

 

هر شب به زیر خیمه ي عباس آمدیم

دیگر کجا رویم ز دارالشفایتان

 

من سینه چاک ناله ي یا زینب توام

بر سینه می زنم که بمیرم برایتان

 

شکر خدا که روز ازل چشم مرتضی

ما را سوا نمود برای عزایتان

(شاعرش را نميشناسم)