يا سيدنالعريان

كاروان كاش تن ِ بي كفنت را ميبرد

پاره هايِ تن ِ دور از وطنت را ميبرد


گام در گام چه شرمنده و سنگين ميرفت

نيزه وقتي كه سر ِ بي بدنت را ميبرد


شِروه خوان زود به صحرا زد و منزل منزل

خبر ِ تشنگي و سوختنت را ميبرد


مادرت مويه كنان آمده استقبالت

قدرت دست اگر داشت تنت را ميبرد

(محسن استوار)