شام غريبان

هجوم ناگهان و واي زينب

به سمت كاروان و واي زينب

 

تن آقا بدون غسل و دفن و

بدون سايه بان و واي زينب

 

شنيده شد صداي مادري كه

نشسته قد كمان و واي زينب

 

رسيده بر سر گودال اما

خميده ناتوان و واي زينب

 

دوباره دستهايي را كه بستند

دوباره ريسمان و واي زينب

 

دوباره كربلا غوغا و غوغا

دوباره سايه بان و واي زينب

 

شب و صحرا و آتش ، طفل و معجر

امان و الآمان و واي زينب

 

دوباره گمشده در بين صحرا

دوتا از كودكان و واي زينب

 

نمانده روي گوشي گوشواره

به لبها نيمه جان و واي زينب

 

براي دختركهاي هراسان

نباشد پاسبان و واي زينب

(علي اكبر لطيفيان)